(۱۲ سال پیش)پارت ۶۴
(۱۲ سال پیش)پارت ۶۴
کوک:نونا نظرت چیه یه بازی کنیم؟
ا.ت:شوخیت گرفته؟مگه بچه ایم؟😂
کوک:نونا خب اینجوری حوصلمون سر میره گوشیم پشیمون نیست زنگ بزنیم
ا.ت:بجای این کارا بلند شو ببین میتونی در وبشکونی؟
کوک:چی مگه من هالکم؟
ا.ت:آره حالا پاشو
کوک:نونا من هالک نیستم بعدم دستم هنوز خوب نشده🙁
ا.ت:مگه دکتر نگفت ۲روزه خوب میشه؟
کوک:نمیدونم درد میکنه
ا.ت:آیشش....اوپا تو بگو الان چی کنیم؟؟
کوک:به جان بَم نمیدونم
ا.ت:یه فکری به سرم زد😃
کوک:چی؟
ا.ت:بَم تو خونته؟
کوک:آره ولی معمولا خوابه
ا.ت:اشکالی نداره همیشه چجوری صداش میکنی؟
کوک:سوت میزنم و میگم بَم بدو بیا
ا.ت:همینو برو پشت در دستشویی انجام بده تا صدات و بشنوه
کوک:راس میگیا
کوک پاشد رفت تا یه امتحانی کنه
کوک:(سوت)بَم...بَم بدو بیا
یکم گذشت و خبری نشد
کوک:بَم بدو بیا اینجا گیر کردیم از پشت در و باز کن بدو
بازم هیچ خبری نشد
ا.ت:چیشد اوپا؟
کوک:هنوز هیچی
ا.ت:هوففف😯
کوک:(سوت)بَم؟بَم بدو بیا
یکم که گذشت صدای پارس کردن بَم و شنیدیم
کوک:نونا بلاخره اومد ولی حالا باید پیدامون کنه ممکنه یکم دیگه طول بکشه
ا.ت:اشکال نداره تا اینجا پیش اومدیم بقیشم میریم
کوک:بَم...بَم من تو دستشوییم بدو
از اونجا که بم از بچگی با کوک بزرگ شده بود کوک براش وقت گزاشت و کلی چیز بهش یاد داد پس بَم میدونست که چجوری در دستشویی رو باز کنه
ا.ت:چیشد؟
کوک:فعلا داره پارس میکنه هنوز تو شُکه نمیدونه صدا از کجا میاد
یهو صدای کشیده شدن ناخن های بَم و رو در شنیدیم
کوک:پیدامون کرد😃
ا.ت:وای خدا مرسی😃
بعدش بم تونست در و از پشت باز کنه و ما اومدیم بیرون
کوک:وای نونا الحق که مخت مثل نامجون هیونگ کار میکنه👌
ا.ت:پس چی😌
گردنم درد میکرد چون دیشب بد جایی خوابیدم
کوک:گردنت درد میکنه؟
سرم و به علامت تایید تکون دادم
ا.ت:آره دیشب بد جایی خوابیدم🙁
کوک:میخوای گردنت و مالش بدم؟
میخواست گردن منو ماساژ بده؟یکم نگران بودم چون تاحالا بهم دست نزده بود نه اینکه ازش بترسم یکم استرس داشتم چون هرچی باشه اون به آیدل ۱۰ ساله با کلی طرفدار و محبوبیت بود!
ا.ت:ها.؟؟!....اها!نه..نه....من...نه ..من خوبم عالیم👌
کوک:مطمئنی؟
ا.ت:آ...آره
کوک:نونا ازت میخوام گردنت و بالا ببری
ا.ت:خب باش
هنوز یکم گردنم تکون نخورده بود که یه درد شدیدی از گردن تا کمر حس کردم
ا.ت:وایییی😖
کوک:دیدی خوب نشدی؟
ا.ت:نه طوری نیست خوب میشم 😣
کوک:نونا بهم اعتماد کن من گردن تهیونگ هیونگ و انقد ماساژ دادم موقع هایی که تو ضبط گردنش رگ به رگ میشد یا هرچی بقیهی اعضا هم اینجوری بودن و من خوبشون کردم
ا.ت:ب...باشه😣
نشستیم رو مبل و شروع کرد به ماساژ دادن گردنم
کوک:نونا نظرت چیه یه بازی کنیم؟
ا.ت:شوخیت گرفته؟مگه بچه ایم؟😂
کوک:نونا خب اینجوری حوصلمون سر میره گوشیم پشیمون نیست زنگ بزنیم
ا.ت:بجای این کارا بلند شو ببین میتونی در وبشکونی؟
کوک:چی مگه من هالکم؟
ا.ت:آره حالا پاشو
کوک:نونا من هالک نیستم بعدم دستم هنوز خوب نشده🙁
ا.ت:مگه دکتر نگفت ۲روزه خوب میشه؟
کوک:نمیدونم درد میکنه
ا.ت:آیشش....اوپا تو بگو الان چی کنیم؟؟
کوک:به جان بَم نمیدونم
ا.ت:یه فکری به سرم زد😃
کوک:چی؟
ا.ت:بَم تو خونته؟
کوک:آره ولی معمولا خوابه
ا.ت:اشکالی نداره همیشه چجوری صداش میکنی؟
کوک:سوت میزنم و میگم بَم بدو بیا
ا.ت:همینو برو پشت در دستشویی انجام بده تا صدات و بشنوه
کوک:راس میگیا
کوک پاشد رفت تا یه امتحانی کنه
کوک:(سوت)بَم...بَم بدو بیا
یکم گذشت و خبری نشد
کوک:بَم بدو بیا اینجا گیر کردیم از پشت در و باز کن بدو
بازم هیچ خبری نشد
ا.ت:چیشد اوپا؟
کوک:هنوز هیچی
ا.ت:هوففف😯
کوک:(سوت)بَم؟بَم بدو بیا
یکم که گذشت صدای پارس کردن بَم و شنیدیم
کوک:نونا بلاخره اومد ولی حالا باید پیدامون کنه ممکنه یکم دیگه طول بکشه
ا.ت:اشکال نداره تا اینجا پیش اومدیم بقیشم میریم
کوک:بَم...بَم من تو دستشوییم بدو
از اونجا که بم از بچگی با کوک بزرگ شده بود کوک براش وقت گزاشت و کلی چیز بهش یاد داد پس بَم میدونست که چجوری در دستشویی رو باز کنه
ا.ت:چیشد؟
کوک:فعلا داره پارس میکنه هنوز تو شُکه نمیدونه صدا از کجا میاد
یهو صدای کشیده شدن ناخن های بَم و رو در شنیدیم
کوک:پیدامون کرد😃
ا.ت:وای خدا مرسی😃
بعدش بم تونست در و از پشت باز کنه و ما اومدیم بیرون
کوک:وای نونا الحق که مخت مثل نامجون هیونگ کار میکنه👌
ا.ت:پس چی😌
گردنم درد میکرد چون دیشب بد جایی خوابیدم
کوک:گردنت درد میکنه؟
سرم و به علامت تایید تکون دادم
ا.ت:آره دیشب بد جایی خوابیدم🙁
کوک:میخوای گردنت و مالش بدم؟
میخواست گردن منو ماساژ بده؟یکم نگران بودم چون تاحالا بهم دست نزده بود نه اینکه ازش بترسم یکم استرس داشتم چون هرچی باشه اون به آیدل ۱۰ ساله با کلی طرفدار و محبوبیت بود!
ا.ت:ها.؟؟!....اها!نه..نه....من...نه ..من خوبم عالیم👌
کوک:مطمئنی؟
ا.ت:آ...آره
کوک:نونا ازت میخوام گردنت و بالا ببری
ا.ت:خب باش
هنوز یکم گردنم تکون نخورده بود که یه درد شدیدی از گردن تا کمر حس کردم
ا.ت:وایییی😖
کوک:دیدی خوب نشدی؟
ا.ت:نه طوری نیست خوب میشم 😣
کوک:نونا بهم اعتماد کن من گردن تهیونگ هیونگ و انقد ماساژ دادم موقع هایی که تو ضبط گردنش رگ به رگ میشد یا هرچی بقیهی اعضا هم اینجوری بودن و من خوبشون کردم
ا.ت:ب...باشه😣
نشستیم رو مبل و شروع کرد به ماساژ دادن گردنم
۵۷۴
۱۹ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.