bad girl p: 68
رسیدیم اونجایی که یوهان گف رفتیم داخل که بچه هارو دیدیم رفتیم پیششون
همه: سلام
هانا، کوک: سلام
نشستیم بازی رو شروع کردیم
دقیقا5ساعت بود داشتیم بازی میکردیم چشام دیگه درد گرفته بود
سوهو: بچه ها بسه دیگه کور شدیم
مینهو: راس میگه
فیلیکس: کی پایس بریم سوجو بخوریم
هانا: من که پایم
همه قبول کردن از گیم نت زدیم بیرون رفتیم سمت یه مغازه سوجو با خوراکی برداشتیم
فروشنده: کارت شناساییتون لطفا
کارت شناساییامون رو دراووردیم نشونش دادیم حساب کردیم اومدیم بیرون از مغازع یه جای مخصوص واسه نشستن داش رفتیم نشستیم اونجا هممون
سوجوهارو گذاشتیم رومیز
یوهان: خیلی وقت بود باهم سوجو نخورده بودیم
همه: اوهوم
هرکدوممون در سوجو هارو باز کردیم بدون لیوان خوردیم
مینهو: اه همه از سینگلی درومدن ما سینگل موندیم
هیونجین: من میخوام سینگل از دنیا برم
هممون زدیم زیر خنده
یوهان: هیونجین سینگل به گور در خدمت ماست😂
سوهو: اصن عالیه حرف نداره😂
فیلیکس: ایدت عالیه😂
هانا: میبینی تو جمع سینگل به گورا نشستیم (روبه کوک)
کوک محکم بغلم کرد
ساعت2شب بود
هیونجین: خدا چجوری انقد ساعت زود گذشت
مینهو: نمیدونم
کوک: پاشید بریم
همه: اوکی
ازهم خدافظی کردیم سوار ماشین شدیم خیلی خوابم میومد سرمو گذاشتم رو شیشه که دیگه هیچی نفهمیدم
ویو کوک
رسیدیم خونه یه نگاهی به هانا کردم دیدم خوابه
کوک: کیوت
پیاده شدم از ماشین هانارم بغل کردم سوار اسانسور شدم طبقه اخرو زدم
هانارو گذاشتم رو تخت لباسام رو عوض کردم دیدم هانام بیدار شده
کوک: بیا لباساتو عوض کن بخوابیم
چشاشو مالید گف
هانا: ها؟
بدجور کیوت شده بود دلم براش ضعف رف رفتم جلوش نشستم که......
همه: سلام
هانا، کوک: سلام
نشستیم بازی رو شروع کردیم
دقیقا5ساعت بود داشتیم بازی میکردیم چشام دیگه درد گرفته بود
سوهو: بچه ها بسه دیگه کور شدیم
مینهو: راس میگه
فیلیکس: کی پایس بریم سوجو بخوریم
هانا: من که پایم
همه قبول کردن از گیم نت زدیم بیرون رفتیم سمت یه مغازه سوجو با خوراکی برداشتیم
فروشنده: کارت شناساییتون لطفا
کارت شناساییامون رو دراووردیم نشونش دادیم حساب کردیم اومدیم بیرون از مغازع یه جای مخصوص واسه نشستن داش رفتیم نشستیم اونجا هممون
سوجوهارو گذاشتیم رومیز
یوهان: خیلی وقت بود باهم سوجو نخورده بودیم
همه: اوهوم
هرکدوممون در سوجو هارو باز کردیم بدون لیوان خوردیم
مینهو: اه همه از سینگلی درومدن ما سینگل موندیم
هیونجین: من میخوام سینگل از دنیا برم
هممون زدیم زیر خنده
یوهان: هیونجین سینگل به گور در خدمت ماست😂
سوهو: اصن عالیه حرف نداره😂
فیلیکس: ایدت عالیه😂
هانا: میبینی تو جمع سینگل به گورا نشستیم (روبه کوک)
کوک محکم بغلم کرد
ساعت2شب بود
هیونجین: خدا چجوری انقد ساعت زود گذشت
مینهو: نمیدونم
کوک: پاشید بریم
همه: اوکی
ازهم خدافظی کردیم سوار ماشین شدیم خیلی خوابم میومد سرمو گذاشتم رو شیشه که دیگه هیچی نفهمیدم
ویو کوک
رسیدیم خونه یه نگاهی به هانا کردم دیدم خوابه
کوک: کیوت
پیاده شدم از ماشین هانارم بغل کردم سوار اسانسور شدم طبقه اخرو زدم
هانارو گذاشتم رو تخت لباسام رو عوض کردم دیدم هانام بیدار شده
کوک: بیا لباساتو عوض کن بخوابیم
چشاشو مالید گف
هانا: ها؟
بدجور کیوت شده بود دلم براش ضعف رف رفتم جلوش نشستم که......
۸.۷k
۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.