آیدل من بخشی از وجودم
my idol part of me
part۱۶
صدای تق تق کفاشاش کل سالن رو گرفته بود به سمت کلاس درس حرکت کرد بدون در زدن وارد شدی
معلم :چرا همیجوی عین
وقتی تورو ساکت شد
معلم :معذرت میخوام
تعظیم کرد و منتظر جواب آت شد
آت :اوممممم باشه میبخشم
رفتی و سر صندلی که هیچکس هیچوقت کنارت نمیشست نشستی هیچکس قیافتو کامل ندید چون عینک زده بودی روی صندلی نشستی که با صدای یکی بچه ها به طرف اون صدا برگشتی دیدی هوانگ این هوپ بود همه ی این قلدری کردند زیر سر اون بود ولی مگه مهم بود نه الان تنها چیزی که مهم بود این بود که بفهمند چرا تو جای اون نشستی این هوپ لب باز کرد و گفت
این هوپ :خودتو معرفی کن چرا قیافتو نشون نویدی نکنه توهم مثل اون خوک چاق زشتی که کنارش نشستی
همه کلاس به حرف این توپ خندیدن آت بلند شد به سمت سئوجون برگشت و گفت
آت :میخوای بدونی
این خود :اوممممم
به سمت تخته رفتی و عینکت رو در آوردی که همه بچه ها با دیدن اون چیز انگار دیگه نمیتونستن نفس بکشن
(این داستان ادامه دارد و.... )
کادوئی از طرف مین سو
part۱۶
صدای تق تق کفاشاش کل سالن رو گرفته بود به سمت کلاس درس حرکت کرد بدون در زدن وارد شدی
معلم :چرا همیجوی عین
وقتی تورو ساکت شد
معلم :معذرت میخوام
تعظیم کرد و منتظر جواب آت شد
آت :اوممممم باشه میبخشم
رفتی و سر صندلی که هیچکس هیچوقت کنارت نمیشست نشستی هیچکس قیافتو کامل ندید چون عینک زده بودی روی صندلی نشستی که با صدای یکی بچه ها به طرف اون صدا برگشتی دیدی هوانگ این هوپ بود همه ی این قلدری کردند زیر سر اون بود ولی مگه مهم بود نه الان تنها چیزی که مهم بود این بود که بفهمند چرا تو جای اون نشستی این هوپ لب باز کرد و گفت
این هوپ :خودتو معرفی کن چرا قیافتو نشون نویدی نکنه توهم مثل اون خوک چاق زشتی که کنارش نشستی
همه کلاس به حرف این توپ خندیدن آت بلند شد به سمت سئوجون برگشت و گفت
آت :میخوای بدونی
این خود :اوممممم
به سمت تخته رفتی و عینکت رو در آوردی که همه بچه ها با دیدن اون چیز انگار دیگه نمیتونستن نفس بکشن
(این داستان ادامه دارد و.... )
کادوئی از طرف مین سو
۲.۱k
۱۹ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.