☆My deadly mafia☆
☆My deadly mafia☆
Part:3
درسته اون مامانبزرگم بود !
هر وقت میومد شرکتم گیر میداد که باید ازدواج کنی با دختر خالت!
ولی انتخاب منم مهم بود
لوئیس:سلام مامانبزرگ!
مامانبزرگ لوئیس:علیک سلام!
لوئیس:شما اینجا چه کار میکنید کاری داشتین؟
مامانبزرگ لوئیس:اگه داشتم اینجا نبودم!
لوئیس:بزار حدس بزنم! ازدواج درسته؛ازدواج اجباری!
مامانبزرگ لوئیس:درسته باید ازدواج کنی دیگه داری پیر میشی!
لوئیس:کجای من پیرهههه من تازه۲۲ سالمه و الان ۵ ساله شرکت دست من رونق داره و تا الان هیچ عیبی نداره!
خودم میدونم توی چه سنی ازدواج کنم و به چه کسی علاقه پیدا کنم!
مامانبزرگ لوئیس:منم گفتم الان باید ازدواج کنی!
لوئیس:(آنقدر خونم به جوش اومده بود که تحملی روی کارام نداشتم که داد زدم!)من الاننننننن ازدواااااجججج نمیکنمممممم تصمیمش هم با خودمه نه خیلی از بچگی توی مهر محبت بزرگ شدم که به این زودی علاقه ای ب کسی پیدا کنم اونم انتخاب شما دختر خاله هزره که هرشب زیر یکیه بیاد با من ازدواج کنه این رو توی گوشتون فرو کنید حتی اگه شده میرم کره به اون شرکت خودم تا هیچکدوم از شما ها رو نبینم!!!!!
......
مامانبزرگ لوئیس دهنش همینقدر باز بود😦
البته حقم داشت لوئیس تمام حرف های که میزد حق بود اون هرگز مهرمحبتی ندید توی بچگیش پدرش توی اون سن ۷ سالگی کاری های ازش میکشید که براش خیلی سخت بود اما مادرش مهربون بود هر وقت حال لوئیس خوب نبود چاره ی نجاتش مادرش بود الان بر اثر یک تصادف مادر لوئیس الان ۸ ساله توی کما هست!
Part:3
درسته اون مامانبزرگم بود !
هر وقت میومد شرکتم گیر میداد که باید ازدواج کنی با دختر خالت!
ولی انتخاب منم مهم بود
لوئیس:سلام مامانبزرگ!
مامانبزرگ لوئیس:علیک سلام!
لوئیس:شما اینجا چه کار میکنید کاری داشتین؟
مامانبزرگ لوئیس:اگه داشتم اینجا نبودم!
لوئیس:بزار حدس بزنم! ازدواج درسته؛ازدواج اجباری!
مامانبزرگ لوئیس:درسته باید ازدواج کنی دیگه داری پیر میشی!
لوئیس:کجای من پیرهههه من تازه۲۲ سالمه و الان ۵ ساله شرکت دست من رونق داره و تا الان هیچ عیبی نداره!
خودم میدونم توی چه سنی ازدواج کنم و به چه کسی علاقه پیدا کنم!
مامانبزرگ لوئیس:منم گفتم الان باید ازدواج کنی!
لوئیس:(آنقدر خونم به جوش اومده بود که تحملی روی کارام نداشتم که داد زدم!)من الاننننننن ازدواااااجججج نمیکنمممممم تصمیمش هم با خودمه نه خیلی از بچگی توی مهر محبت بزرگ شدم که به این زودی علاقه ای ب کسی پیدا کنم اونم انتخاب شما دختر خاله هزره که هرشب زیر یکیه بیاد با من ازدواج کنه این رو توی گوشتون فرو کنید حتی اگه شده میرم کره به اون شرکت خودم تا هیچکدوم از شما ها رو نبینم!!!!!
......
مامانبزرگ لوئیس دهنش همینقدر باز بود😦
البته حقم داشت لوئیس تمام حرف های که میزد حق بود اون هرگز مهرمحبتی ندید توی بچگیش پدرش توی اون سن ۷ سالگی کاری های ازش میکشید که براش خیلی سخت بود اما مادرش مهربون بود هر وقت حال لوئیس خوب نبود چاره ی نجاتش مادرش بود الان بر اثر یک تصادف مادر لوئیس الان ۸ ساله توی کما هست!
۲۹۴
۰۳ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.