ارباب مافیا پارت ۴

ویو آت

داشتم تکالیفم رو انجام میدادم که کوک اومد گفت
/ چه می‌کنی
_درس میخونم
/ واقعا کمک میخوای
_ مگه بلدی ؟
/ شوخی میکنید من نفر اول کلاس بودم
_ باشه پس این مسأله رو حل کن
و ساده ترین مسأله رو دادم بهش
/ عههه .... فکر کنم.... ۴ ؟
_ اَهه تو چقدر خنگی یه لحظه باورم شد جواب ۲۴ هست
/ خوب حالا
پرش زمانی به ساعت ۵
توی اتاقم بودم که دیدم یه صدای آشنا داره میاد
دویدم پایین و در اتاق را باز کردم
_ تاتا ، مین کوچولو ( جیمین رو میگه ) ، یونگی ، نامی ، هوپییی یعنی من از این جمع فقط کوک و جین رو نمی‌شناختم ؟
علامت اعضا بالا ( # مین کوچولو @ یونگی + نامی ۰ هپی تاتا رو هم که گفتم « )

#@+۰« آت (همه همزمان )
/ تو همشون رو میشناسید ؟
_ آره معلومه که میشناسم . با تاتا خونه ی همشون رفتیم

۰ آت خیلی وقت بود ندیده بودمت. راستی نظرت درباره ی کوک چیه
_ کی هان اینو میگی . خیلی خنگه ولی خوبه ( چشم قره به کوک ) آهان هپی بیا بریم یه چیزی بهت نشون بدم
ویو کوک
بعد رفتن آت همشون ازم پرسیدم
بهت گفت خنگ چرا هیچی نگفتیم ؟؟
/ چی بگم آخه
« وای از وقتی آت رو آوردم اینجا شیطونی نکرده ؟
/ چه شیطونی ای
#@+« نکردهههه ؟



تا فردا باید بای