Part14
Part14
روز بعد رفتیم دانشگاه تهیونگ رفت سمت رفیقاش منم داشتم میرفتم سمت کلاس که یکی یچی گذاشت جلو دهنم و بعدش سیاهی مطلق وایی سرم اینجا کجاس کمککککککککککک
/خفشو
_تو کی
/فرشته مرگت تا تو باشی نزدیک تهیونگ نشی
_تهیونگ میاد کمکم
/بشین تا بیاد بزنیدش
دیدم یچی شبیه کمر بند آوردن شروع کردن منو زدن
من هیچ واکنشی نشون نمیدادم تا نگن ضعیفه ولی از تو بدنم داشت میسوخت پنج روز به همین روال گذشت بدنم دیگه جون نداشت منو بردن سمت یکی از کوچه های نزدیک خونمون ولم کردن به سختی خودمو بلند کردم از دیوار گرفتم به سمت خونه حرکت کردم تا زنگو زدم از حال رفتم فقط صدا میشنیدم که صدام میزد فکر کنم تهیونگ بود با لایلا رینا که داشتن جیغ میزدن بعدش دیگه هیچی نفهمیدم
ویو تهیونگ
اون روز جهنمی من رفتم سمت بچه ها بعد هرچی دنبال ات گشتم
روز بعد رفتیم دانشگاه تهیونگ رفت سمت رفیقاش منم داشتم میرفتم سمت کلاس که یکی یچی گذاشت جلو دهنم و بعدش سیاهی مطلق وایی سرم اینجا کجاس کمککککککککککک
/خفشو
_تو کی
/فرشته مرگت تا تو باشی نزدیک تهیونگ نشی
_تهیونگ میاد کمکم
/بشین تا بیاد بزنیدش
دیدم یچی شبیه کمر بند آوردن شروع کردن منو زدن
من هیچ واکنشی نشون نمیدادم تا نگن ضعیفه ولی از تو بدنم داشت میسوخت پنج روز به همین روال گذشت بدنم دیگه جون نداشت منو بردن سمت یکی از کوچه های نزدیک خونمون ولم کردن به سختی خودمو بلند کردم از دیوار گرفتم به سمت خونه حرکت کردم تا زنگو زدم از حال رفتم فقط صدا میشنیدم که صدام میزد فکر کنم تهیونگ بود با لایلا رینا که داشتن جیغ میزدن بعدش دیگه هیچی نفهمیدم
ویو تهیونگ
اون روز جهنمی من رفتم سمت بچه ها بعد هرچی دنبال ات گشتم
۱.۳k
۱۴ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.