My designer, season two part⁹

ات:طی سال گذشته بیگ هیت رشد سرمایه خوبی داشته که اینو مدیون کارکنان عزیز به ویژه گروه های بااستعدادمون هستم برای قدردانی از این زحمات شما تور سه روزه ججو رو براتون ترتیب دادیم رفتن به این تو اجباره و همه باید بیان شما میتونین دوستاتون رو با خودتون بیاورید و تو این سه روز من و اقای لی سئوجون همراهتون میام
جون:همینطور که همسرم گفت همه باید بیان و در پایان سه روز یه سوپرایز براتون دارم میتونید برید سر کارتون ساعت ۹ شب با هواپیما میریم



ته:بچه ها من نمیام
نام:اجباره تهیونگ
ته:ولی
نام:برین وسایلاتون رو جمع کنید
کوک:یون آه هم‌میاد گفتن میتونین دوستاتون رو بیارین


ته
رفتم خونه به زور چمدون بستم
آه:اینقدر خودتو اذیت نکن بجاش بیا خوش بگذرونیم
ته:باشه

خلاصع که سوار هواپیما شدن و رفتن ججو و چون دیر وقت بود اتاق گرفتم و خوابیدن


ات:این سوپرایزت چیه ها واسه چی اینجاییم
جون:بگیر بخواب ات
ات:سئوجون
جون:ساکت


ات ویو
از خواب بیدار شدم رفتم دستشویی دست و صورتمو شستم لباس پوشیدم الان ججو ام شهرم ولی نمیتونم برم دیدن پدرم سئوجون خوابه میشه برم ببینمش
از هتل خارج شدم و رفتم خونه ولی بابام نیست نمیدونم‌کجا کار میکنه دلم برلش تنگ شده 😭😭😭



پسرا و یون آه سر میز صبحانه
یون آه:امروز چیکار کنیم
ته:نظری ندارم
آه:خرسی شدی خرس تنبل اومدیم اینجا باید حسابی خوش بگذرونیم
سئوجون:خانم یون آه درست میگن اشکالی نداره پیشتون بشینم
بلایک بعد برو پارت بعدی ❤️