عشق مافیایی
عشق مافیایی
P21
( شش ماه بعد)
بیو ا.ت
امروز قرار بود با هه را بریم بیرون و جونگکوک مواظب کانیا باشه بر عکس منم امروز پر.یود شده بودم و حال نداشتم ولی نمیخواستم هه را ناراحت شه لباسامو پوشیدم و سمت ماشین رفتیم
ا.ت:کجا بریم
هه را:عامم بریم پاساژژ
ا.ت:کار شوهرمو خالی کنم
هه را:بلک کارت داره مگه تموم میشه
ا.ت:اومم بریم وصل شو به ماشین یه آهنگ بزار عینک منم از تو داشبورد بده...رفتیم یه سمت بهترین فروشگاه کره که همش برند و گرون بود وفکنم کلا دهن جونگکوکو سرویس کردم انقدر اس ام اس کارت براش رفت بعد دو سه ساعت خریدمون تموم شد برگشتیم خونه به خدمتکارا گفتم خریدارو بذاره تو اتاق هه را و خریدار منم بزاره تو اتاق مشترک منو کوک
ا.ت:سلااام
جونگکوک:سلامو درد
ا.ت:چته
جونگکوک:کارتمو به فاک دادی
ا.ت:عاممم خب باید میکردم
جونگکوک:ساکت حرف نباشه
ا.ت:ایشش برو کنار بابا میخوام برم پیش بچم
جونگکوک:تو...
ا.ت:هیششش...دیگه عادت بدون لباس خوابیدن ترک شده بود ولی با یه لباس توری میخوابیدم که فقط جاهای خصوصی رو میپوشوند منم جون پر.یود بودم باید شورت میپوشیدم و گفتم کرایه نمیکنه یه نیم تنه هم پوشیدم و چون میخواستیم شام بخوریم یه پیراهن پوشیدم و رفتم اعضا رو صدا کردم برای شام ولی میتونم بگم تهیونگ و هه را رسما عین موش و گربه میمونن
P21
( شش ماه بعد)
بیو ا.ت
امروز قرار بود با هه را بریم بیرون و جونگکوک مواظب کانیا باشه بر عکس منم امروز پر.یود شده بودم و حال نداشتم ولی نمیخواستم هه را ناراحت شه لباسامو پوشیدم و سمت ماشین رفتیم
ا.ت:کجا بریم
هه را:عامم بریم پاساژژ
ا.ت:کار شوهرمو خالی کنم
هه را:بلک کارت داره مگه تموم میشه
ا.ت:اومم بریم وصل شو به ماشین یه آهنگ بزار عینک منم از تو داشبورد بده...رفتیم یه سمت بهترین فروشگاه کره که همش برند و گرون بود وفکنم کلا دهن جونگکوکو سرویس کردم انقدر اس ام اس کارت براش رفت بعد دو سه ساعت خریدمون تموم شد برگشتیم خونه به خدمتکارا گفتم خریدارو بذاره تو اتاق هه را و خریدار منم بزاره تو اتاق مشترک منو کوک
ا.ت:سلااام
جونگکوک:سلامو درد
ا.ت:چته
جونگکوک:کارتمو به فاک دادی
ا.ت:عاممم خب باید میکردم
جونگکوک:ساکت حرف نباشه
ا.ت:ایشش برو کنار بابا میخوام برم پیش بچم
جونگکوک:تو...
ا.ت:هیششش...دیگه عادت بدون لباس خوابیدن ترک شده بود ولی با یه لباس توری میخوابیدم که فقط جاهای خصوصی رو میپوشوند منم جون پر.یود بودم باید شورت میپوشیدم و گفتم کرایه نمیکنه یه نیم تنه هم پوشیدم و چون میخواستیم شام بخوریم یه پیراهن پوشیدم و رفتم اعضا رو صدا کردم برای شام ولی میتونم بگم تهیونگ و هه را رسما عین موش و گربه میمونن
۳.۸k
۲۱ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.