پارت ۷ یاقوت آبی چشمانت
مکان نامشخص*
؟ اوه تو هم می بینی همکار عزیزم هویج کوچولو به خاطر یه دقیقه تاخیر حسابی تنبیه شد ولی قرار نیست این اتفاقات دائمی باشه وقتی نقشه هام به درستی پیش بره وقتی کارم با مافیا و آژانس تموم بشه وقتی بالاخره اون دازای اوسامو (می دونم اسمش اسامو و فامیلش دازای هستش ولی تو داستان من برعکسه) لعنتی رو نابود کردم اون امگای کوچواو رو میارم پیش خودم ازش محافظت می کنم دیگه نمی زارم کسی بهش آسیب بزنه چه جسمی و چه روحی آره یه روز مال من می شه چویا ناکاهارا مال من میشه
؟؟درسته حق با شماست قربان ولی یادتون نرفته که شما به من قول دادید به خواهر و برادر من آسیبی نمی زنید با اینکه اونا تو سازمان...
حرفش با صدای عصبی مرد مو قهوه ای قطع شد
؟ آره آره یادمه صد بار گفتی به اونا آسیبی نمی زنم
؟؟ ممنون ولی یه درخواست دیگه هم دارم
؟ چه درخواستی ؟؟ البته بیشتر یه پیشنهاده فکر کنم کسی باشه که بتونیم ازش استفاده کنیم اونم مثل شما با اوسامو یه حساب قدیمی داره که شاید بخواد تصفیه کنه
؟ اوه یکی دیگه یعنی این فرد خوش شانس که می خواد تو شکنجه دادن اوسامو همراه ما باشه کیه
؟؟ اسمش فئودوره قربان فئودور داستایوفسکی
؟ فئودر اون مرد امکان نداره حتی فکرش رو هم نمی کرد ولی در ازای همکاری از ما چی می خواد
فئودر^ ازتون چیزی نمی خوام فقط می خوام از اوسامو انتقام بگیرم
؟ اوه فئودر سان می دونید که من نمی تونم باور کنم
فئودر^ اوسامو به امگای من آسیب زده پس باید تاوانش رو پس بده اون امگای من رو کشته کاری می کنم که با ذره ذره درد کشیدن تاوانش رو پس بده
؟ به یک شرط قبول می کنم حق ندارید به خواهر بردار ؟؟ سان و چویا ناکاهارا آسیب بزنید
فئودر^ پس توافق کردیم(خنده شیطانی هر سه نفر)
___________
خب اینم پارت هفت( ؟) و (؟؟) چه کسانی هستند تا الان فهمیدیم (؟) مردی با موهای قهوه ای است
؟ اوه تو هم می بینی همکار عزیزم هویج کوچولو به خاطر یه دقیقه تاخیر حسابی تنبیه شد ولی قرار نیست این اتفاقات دائمی باشه وقتی نقشه هام به درستی پیش بره وقتی کارم با مافیا و آژانس تموم بشه وقتی بالاخره اون دازای اوسامو (می دونم اسمش اسامو و فامیلش دازای هستش ولی تو داستان من برعکسه) لعنتی رو نابود کردم اون امگای کوچواو رو میارم پیش خودم ازش محافظت می کنم دیگه نمی زارم کسی بهش آسیب بزنه چه جسمی و چه روحی آره یه روز مال من می شه چویا ناکاهارا مال من میشه
؟؟درسته حق با شماست قربان ولی یادتون نرفته که شما به من قول دادید به خواهر و برادر من آسیبی نمی زنید با اینکه اونا تو سازمان...
حرفش با صدای عصبی مرد مو قهوه ای قطع شد
؟ آره آره یادمه صد بار گفتی به اونا آسیبی نمی زنم
؟؟ ممنون ولی یه درخواست دیگه هم دارم
؟ چه درخواستی ؟؟ البته بیشتر یه پیشنهاده فکر کنم کسی باشه که بتونیم ازش استفاده کنیم اونم مثل شما با اوسامو یه حساب قدیمی داره که شاید بخواد تصفیه کنه
؟ اوه یکی دیگه یعنی این فرد خوش شانس که می خواد تو شکنجه دادن اوسامو همراه ما باشه کیه
؟؟ اسمش فئودوره قربان فئودور داستایوفسکی
؟ فئودر اون مرد امکان نداره حتی فکرش رو هم نمی کرد ولی در ازای همکاری از ما چی می خواد
فئودر^ ازتون چیزی نمی خوام فقط می خوام از اوسامو انتقام بگیرم
؟ اوه فئودر سان می دونید که من نمی تونم باور کنم
فئودر^ اوسامو به امگای من آسیب زده پس باید تاوانش رو پس بده اون امگای من رو کشته کاری می کنم که با ذره ذره درد کشیدن تاوانش رو پس بده
؟ به یک شرط قبول می کنم حق ندارید به خواهر بردار ؟؟ سان و چویا ناکاهارا آسیب بزنید
فئودر^ پس توافق کردیم(خنده شیطانی هر سه نفر)
___________
خب اینم پارت هفت( ؟) و (؟؟) چه کسانی هستند تا الان فهمیدیم (؟) مردی با موهای قهوه ای است
۴.۸k
۲۶ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.