عشق یهویی تهکوک پارت ده
رسیدن خونه
میچا اخیش اثرش رفت میگم یکی که کم خورد میتونه توضیح بده
شوگا نامجون و جیهوپ بنظرتون توضیخ بدیم
جیهوپ نچ
کوک میشه بگید چیشده من فقد قسمت شیشه رفتن توی پای میچا رو یادمه
جیهوپ خداروشکر همینش خوبه
کوک و میچا مگه چیکار کردیمممممم
شوگا اونی که فکر میکنین نیست منحرفا
میچا دیگه نمیام بار رفت بالا توی اتاق
میچا ویو
وایی یعنی چیشده ولی ولش کن لباس عوض کردم
رفتم روی تخت نمیدونم درجا خوابم برد
کوک ویو
اومدم توی اتاق دیدم میچا مثل خرگوشا خوابه وایی چقد کیوته وایی فک کنم واقعا عاشقش شدم اومدم و پیشش خوابیدم
می چا ویو
بیدار شدم دیدم کوک مثل خرگوشا خوابه شیطونه گولم زد لپشو یه بوس کردم خیلی کیوته پاشدم رفتم پایین
یهو هانا اومد
میچا از خنده داره جر میخوره
هانا چته
میچا مو خنده هاتو خنده نگاه کن
هانا چییییی
هانا ویو
رفتم دیدم میچا داره بم میخنده ربتم توی اینه دیدم بله از خودم خندم گرفت خخخخخ موهامو درست کردم رفتم پیش میچا
میچا. هانا تو به تهیونگ وابسته شدی؟
هانا اره
میچا خیلی خوشحالم واست
(هانا میخواست به کوک نشون بده که می چا کوک رو دوست داره و اون و تهیونگ فالگوش وایساده بودن)
هانا چرا اینطوری میگی مگه کوک رو دوست نداری
می چا خیلی حیلی دوسش دارم چون منو از مرگ نجات داد ولی خب من فقد یه ارمیم بهتر از منم پیدا میشه خودش گفته بود با کسی ازدواج میکنم که ارمی نباشه من دوسش دارم ولی خب اون فقط واسه دوس دخترش قبول داره
هانا خب فهمیدم دوسش داری
میچا اره دوسش دارم ولی براش ارزش ندارم
هانا فک میکنی بزار بعدا بهت نشون میدم
میچا برو بزار باد بیاد بابااااا خواب دیدی خیر باشه
هانا. یکم به سرو صورتت برس پسرا مهمون دارن
مسچا کی هست حالا
هانا نمیدونم فقط میدونم که باید تو و کوک پزیرایی کنید ما باید بریم
میچا جانننن دلت نمسخواد که بکشتم
هانا زبونتو گاز بگیر پسر خوبیه گود بوی
میچا خلو چل گود بوی تهیونگه که کوک کلا فراتر از بد بوی یه
هانا اینو راس میگی
میچا یعنی تا الان داشتم چَرَند میگفتم
هانا گوه خوردم عههه یه ساعت دیگه مهمونا میان برو امامده شو
میچا باشه
میچا. سلام جونگ کوک
کوک سلام می چا
میچا تو جریان مهمونا رو میدونی
کوک ها منظورت اونه یکی مسخواد بیاد که خودمم نمیدونم کیه والا
میچا خب باشه بای
کوک بای
میچا ویو
رفتم یه حمام اومدم بیرون دیدم کوک داره سر تا پام رو میبینه (منحرفا با حوله هست)
میچا به چی نگا میکنی منحرف برو بیرون بینیم باو
کوک باشه
میچا ویو
رفتم لباس پوشیدم یه ارایش خیلی کم کردم و اومدم پایین چقد کوک کراش شده عرررر
کوک ویو
لباس پوشیدم روی مبل بودم که میچا رو دیدم خیلی خوشگل شده بود
با کمک تهیونگ میتونم ازش درخواست کنم
میچا از پله ها اومدم پایین بعد یهو کوک دستمو گرفت و ژهو چراغا خاموش شد و بعد فقد یه چراغ روشن یود که کوک منو برد با خودش اونجا
میچا کوک چیشده؟؟
کوک اممم میخوام باهات حرف بزم
میچا خب بگو
کوک خب ببین من ذز موقعی که اومدی ازت خوشم اومده خببب یعنی اینکه حرفی که زدم درباره ازدواج با ارمیا رو پس میگرم من من ای خدا من ازت خوشم میاد یعنژ عاشق شدم
میچا کوک سالمی سرت به جایی خورده؟؟
کوک بنظرت شوخی دارم
میچا کوک رو بغل کرد و گفت منم خیلی دوست دارم
کوک بعد جلوش زانو زدم
کوک بایه خرگوش کیوت ازدواج میکنی
میچا من بایه خرگوش کیوت ازدواج میکنم
کوک یهو بو.. سیدش میچا هم همراهی کرد بعد دو دیقه
میچا خیلی دوست دارم کوک منم
و میچا بغلش کرد گه یهو صدای دست اومد و یهو هانا اومد گفت
هانا مبارک باشه
میچا ببین اگه نگیرمت میچا نیستم شلغمم
کوک ببینم
میچا دوید دنبالش و گرفتش
تهکوک مثل بچه کوچولو هایین
هاچا(هاچا مخلوط میچا و هانا هست)
هاچا یاااااا
هانا ببخشید اللن میپرسم اروم توی گوشش گفت افسردگیت خوب شد
میچا به لطف توی شلغم اره
هانا ببند
میچا چشم
هانا سرت به جایی خورده چرا اینطوری جواز میدی
میچا کسی روی حرف بزرگ تر حرف نمیزنه
همه در حال جر خوردن
میچا سوزن بدم خدمتتون جر خوردین
جیهوپ نه دارمم
جین خب زنداداش دار شدیم
کوک و میچا همه رو بغل کردن
میچا اخیش اثرش رفت میگم یکی که کم خورد میتونه توضیح بده
شوگا نامجون و جیهوپ بنظرتون توضیخ بدیم
جیهوپ نچ
کوک میشه بگید چیشده من فقد قسمت شیشه رفتن توی پای میچا رو یادمه
جیهوپ خداروشکر همینش خوبه
کوک و میچا مگه چیکار کردیمممممم
شوگا اونی که فکر میکنین نیست منحرفا
میچا دیگه نمیام بار رفت بالا توی اتاق
میچا ویو
وایی یعنی چیشده ولی ولش کن لباس عوض کردم
رفتم روی تخت نمیدونم درجا خوابم برد
کوک ویو
اومدم توی اتاق دیدم میچا مثل خرگوشا خوابه وایی چقد کیوته وایی فک کنم واقعا عاشقش شدم اومدم و پیشش خوابیدم
می چا ویو
بیدار شدم دیدم کوک مثل خرگوشا خوابه شیطونه گولم زد لپشو یه بوس کردم خیلی کیوته پاشدم رفتم پایین
یهو هانا اومد
میچا از خنده داره جر میخوره
هانا چته
میچا مو خنده هاتو خنده نگاه کن
هانا چییییی
هانا ویو
رفتم دیدم میچا داره بم میخنده ربتم توی اینه دیدم بله از خودم خندم گرفت خخخخخ موهامو درست کردم رفتم پیش میچا
میچا. هانا تو به تهیونگ وابسته شدی؟
هانا اره
میچا خیلی خوشحالم واست
(هانا میخواست به کوک نشون بده که می چا کوک رو دوست داره و اون و تهیونگ فالگوش وایساده بودن)
هانا چرا اینطوری میگی مگه کوک رو دوست نداری
می چا خیلی حیلی دوسش دارم چون منو از مرگ نجات داد ولی خب من فقد یه ارمیم بهتر از منم پیدا میشه خودش گفته بود با کسی ازدواج میکنم که ارمی نباشه من دوسش دارم ولی خب اون فقط واسه دوس دخترش قبول داره
هانا خب فهمیدم دوسش داری
میچا اره دوسش دارم ولی براش ارزش ندارم
هانا فک میکنی بزار بعدا بهت نشون میدم
میچا برو بزار باد بیاد بابااااا خواب دیدی خیر باشه
هانا. یکم به سرو صورتت برس پسرا مهمون دارن
مسچا کی هست حالا
هانا نمیدونم فقط میدونم که باید تو و کوک پزیرایی کنید ما باید بریم
میچا جانننن دلت نمسخواد که بکشتم
هانا زبونتو گاز بگیر پسر خوبیه گود بوی
میچا خلو چل گود بوی تهیونگه که کوک کلا فراتر از بد بوی یه
هانا اینو راس میگی
میچا یعنی تا الان داشتم چَرَند میگفتم
هانا گوه خوردم عههه یه ساعت دیگه مهمونا میان برو امامده شو
میچا باشه
میچا. سلام جونگ کوک
کوک سلام می چا
میچا تو جریان مهمونا رو میدونی
کوک ها منظورت اونه یکی مسخواد بیاد که خودمم نمیدونم کیه والا
میچا خب باشه بای
کوک بای
میچا ویو
رفتم یه حمام اومدم بیرون دیدم کوک داره سر تا پام رو میبینه (منحرفا با حوله هست)
میچا به چی نگا میکنی منحرف برو بیرون بینیم باو
کوک باشه
میچا ویو
رفتم لباس پوشیدم یه ارایش خیلی کم کردم و اومدم پایین چقد کوک کراش شده عرررر
کوک ویو
لباس پوشیدم روی مبل بودم که میچا رو دیدم خیلی خوشگل شده بود
با کمک تهیونگ میتونم ازش درخواست کنم
میچا از پله ها اومدم پایین بعد یهو کوک دستمو گرفت و ژهو چراغا خاموش شد و بعد فقد یه چراغ روشن یود که کوک منو برد با خودش اونجا
میچا کوک چیشده؟؟
کوک اممم میخوام باهات حرف بزم
میچا خب بگو
کوک خب ببین من ذز موقعی که اومدی ازت خوشم اومده خببب یعنی اینکه حرفی که زدم درباره ازدواج با ارمیا رو پس میگرم من من ای خدا من ازت خوشم میاد یعنژ عاشق شدم
میچا کوک سالمی سرت به جایی خورده؟؟
کوک بنظرت شوخی دارم
میچا کوک رو بغل کرد و گفت منم خیلی دوست دارم
کوک بعد جلوش زانو زدم
کوک بایه خرگوش کیوت ازدواج میکنی
میچا من بایه خرگوش کیوت ازدواج میکنم
کوک یهو بو.. سیدش میچا هم همراهی کرد بعد دو دیقه
میچا خیلی دوست دارم کوک منم
و میچا بغلش کرد گه یهو صدای دست اومد و یهو هانا اومد گفت
هانا مبارک باشه
میچا ببین اگه نگیرمت میچا نیستم شلغمم
کوک ببینم
میچا دوید دنبالش و گرفتش
تهکوک مثل بچه کوچولو هایین
هاچا(هاچا مخلوط میچا و هانا هست)
هاچا یاااااا
هانا ببخشید اللن میپرسم اروم توی گوشش گفت افسردگیت خوب شد
میچا به لطف توی شلغم اره
هانا ببند
میچا چشم
هانا سرت به جایی خورده چرا اینطوری جواز میدی
میچا کسی روی حرف بزرگ تر حرف نمیزنه
همه در حال جر خوردن
میچا سوزن بدم خدمتتون جر خوردین
جیهوپ نه دارمم
جین خب زنداداش دار شدیم
کوک و میچا همه رو بغل کردن
۱۵.۲k
۰۵ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.