پارت۷
ویو جیا
_چرا باید معذرت خواهی کنم
وقتی برگشتم دیدم جونگکوک پشت سرمون بود و داشت بهمون نگاه میکرد اومد سمت سانگ و جلوش ایستاد داشتم بهشون نگاه میکردم که جونگکوک به طرفم برگشت و شروع به حرف زدن کرد
_باشه ببخشید که بهت مشت زدم ولی اگه بازم کنار جیا ببینمت میکشمت
سانگ:تو کی باشی که بهم دستور بدی
_همون کسی هستم که میتونم همین الان تو رو بکشم
سانگ به جونگکوک مشت زد که جونگکوک به سمتش حمله ور شد و شروع به زدنش کرد سر جام خشکم زده بود که به خودم اومدم و به سمتشون رفتم جونگکوک و به زور از سانگ جدا کردم باز میخواستم به جون هم بیفتن که جونگکوک و از بازوش گرفتم و
+لطفاً ولش کن بیا بریم
_نه نمیشه باید ادمش کنم تو دخالت نکن
+این جوری چی بهت میرسه هاااا پس لطفاً بیخیال شو
جونگکوک به سمت سانگ برگشت و گفت
_به جون این دختر دعا کن چون اگه نبود الان توی قبر بودی
دستم و گرفت و سوار ماشینش کرد توی راه بودیم که گفت
_.........
ادامه دارد
_چرا باید معذرت خواهی کنم
وقتی برگشتم دیدم جونگکوک پشت سرمون بود و داشت بهمون نگاه میکرد اومد سمت سانگ و جلوش ایستاد داشتم بهشون نگاه میکردم که جونگکوک به طرفم برگشت و شروع به حرف زدن کرد
_باشه ببخشید که بهت مشت زدم ولی اگه بازم کنار جیا ببینمت میکشمت
سانگ:تو کی باشی که بهم دستور بدی
_همون کسی هستم که میتونم همین الان تو رو بکشم
سانگ به جونگکوک مشت زد که جونگکوک به سمتش حمله ور شد و شروع به زدنش کرد سر جام خشکم زده بود که به خودم اومدم و به سمتشون رفتم جونگکوک و به زور از سانگ جدا کردم باز میخواستم به جون هم بیفتن که جونگکوک و از بازوش گرفتم و
+لطفاً ولش کن بیا بریم
_نه نمیشه باید ادمش کنم تو دخالت نکن
+این جوری چی بهت میرسه هاااا پس لطفاً بیخیال شو
جونگکوک به سمت سانگ برگشت و گفت
_به جون این دختر دعا کن چون اگه نبود الان توی قبر بودی
دستم و گرفت و سوار ماشینش کرد توی راه بودیم که گفت
_.........
ادامه دارد
۲.۶k
۱۴ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.