p9
p9
اجوما میره داخل پذیرایی و همه ندیمه ها رو صدا میکنه به هر کدوم یه کاری میده تا نوبت به ا.ت میرسه و
اجوما :ا.ت دخترم بیا اینجا یه دقیقه کارت دارم
ا.ت: چشم اجوما ( میره پیش اجوما )
اجوما : ا.ت ارباب گفت تو غذا ها رو درست کنی از هر نوع غذا یدونه درست کن
ا.ت : م...من ( با لکنت )
اجوما : بله تو
ا.ت : باشه
ویو ا.ت
تو این فکر بودم که چرا منو انتخاب کرده رفتم توی آشپزخونه و شروع کردم به پختن غذا
ویو کوک
رفتم توی اتاق و به ته زنگ زدم
مکالمه ته و کوک
کوک : الو هیونگ
ته : جانم
کوک : امروز یه مهمونی تو ی عمارت داریم و قراره که مافیاهای کره اینجا باشن ، به پسرا زنگ بزن که زود تر از همه اینجا باشن و با هم بنوشیم
ته : باش
کوک : بایی
پایان مکالمه
طرف ا.ت
خماریییییییی تا.............
#ادامه دارد
اجوما میره داخل پذیرایی و همه ندیمه ها رو صدا میکنه به هر کدوم یه کاری میده تا نوبت به ا.ت میرسه و
اجوما :ا.ت دخترم بیا اینجا یه دقیقه کارت دارم
ا.ت: چشم اجوما ( میره پیش اجوما )
اجوما : ا.ت ارباب گفت تو غذا ها رو درست کنی از هر نوع غذا یدونه درست کن
ا.ت : م...من ( با لکنت )
اجوما : بله تو
ا.ت : باشه
ویو ا.ت
تو این فکر بودم که چرا منو انتخاب کرده رفتم توی آشپزخونه و شروع کردم به پختن غذا
ویو کوک
رفتم توی اتاق و به ته زنگ زدم
مکالمه ته و کوک
کوک : الو هیونگ
ته : جانم
کوک : امروز یه مهمونی تو ی عمارت داریم و قراره که مافیاهای کره اینجا باشن ، به پسرا زنگ بزن که زود تر از همه اینجا باشن و با هم بنوشیم
ته : باش
کوک : بایی
پایان مکالمه
طرف ا.ت
خماریییییییی تا.............
#ادامه دارد
۸.۳k
۰۳ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.