진정한 사랑❤
진정한 사랑❤
P~۴۱
تو راه:
جیمین:امم جینا
جینا:جانم
جیمین:میای امشب بار
جینا:چی بار تو !!!؟ من؟؟
جیمین:اره بیا بریم
جینا:نمیدونم من احل این جاها نیستم
جیمین:خب کوک و جویی هم میان خب اگه تو نیای و من مست کنم و....
جینا:اوکه میام
جیمین:اوکه شب ساعت ۸ میریم
رسیدن عمارت »
تو اتاق:
ویو جیمین:
رفتیم خونه نهار خوردیم به جیو که گفته بودم اطلاعات اون لیا رو بیاره
تو اتاق منو جینا نشسته بودیم داشتیم فیلم نگاه میکردیم که یکی دره اتاق زد
جیمین:بیا تو
جیو:قربان کاری که گفتین رو انجام دادم
جیمین:برو تو حیاط الان میام بهم بگو*جیو رفت*
جینا:چه کاری🤨
جیمین:هیچ اون چیزی که فکر میکنی نیس خب من میرم*میبوستش و میره*
جیمین:خب بگو
جیو:خب قربان لی لیا ۲۳ساله متولد....٫...٫... دو رگه کره ای امریکایی دوست پسردارن
جیمین:چی دوست پسر کیه
جیو:خب قربان ....اس..اسمشون
جیمین:چرا لکنت میگیری مگه کیه
جیو:سونگ جونگ کی
جیمین:هه پس این دوتا باهمن پس برا نجاتش هر کاری میکنه😏
میتونی بری *تعظیم کرد و رفت *
فلش بک به شب:
ویو جینا:
جیمین اماده بود منم رفتم و لباسم رو پوشیدم*اسلاید دو لباس جینا *
جیمین:امم خوشگل شدی
جینا:تو هم جذاب شدی ولی مراقب باش زیاد مست نکنی
جیمین:اوکه
جینا:من که میتونم یه لیوان بخورم دیگه😸
جیمین:اره بریم
جینا:بریم *سوار ماشین شدن و رسیدن به بار *
تو بار:
ویو جینا:
وارد بار که شدیم بوی الکل و شراب همه جا یود و هرزه هایی که خودشون رو میچسپوندن به پسرا رفتیم سمت میزه مون کوک. همونجا نشسته بود نشستیم
جینا:جویی نیس
کوک:امم گفتم نیاد
جینا:چرا
کوک:فردا میفهمین
ویو جویی:
تو خونه نشستم هیچ کار نمیکنم جینا و کوک و جیمین دارن تو بار خوش میگذروننن *رو مبل حال نشسته *
جینا:خدااااااااا*با داد *
بادیگارد تو حیاط:بنظرتون چی شده خانم دارن جیغ میزنن
!:نمیدونم مشکلی که پیش نیومده بهتر نیس بریم ببینیم
٪:ارباب جونگ کوک و جیمین و خانم جینا رفتن بار و خانم چون حامله بود نتونست بره
!:پس برا همینه
٫:کسی نمیدونه فردا به همه میخوان بگن
*برگردیم پیشه بچه ها تو بار *
جیمین:...............
🥰اینم از این پارت 🥰
🙂شاید امروز دو پارت دیگه بعد نوشتم🙂
😊لایک کامنت فراموش نشه حمایت😊
#نفر_بعدی_درکار_نیست
#ما_کیپاپرا_متهدیم
P~۴۱
تو راه:
جیمین:امم جینا
جینا:جانم
جیمین:میای امشب بار
جینا:چی بار تو !!!؟ من؟؟
جیمین:اره بیا بریم
جینا:نمیدونم من احل این جاها نیستم
جیمین:خب کوک و جویی هم میان خب اگه تو نیای و من مست کنم و....
جینا:اوکه میام
جیمین:اوکه شب ساعت ۸ میریم
رسیدن عمارت »
تو اتاق:
ویو جیمین:
رفتیم خونه نهار خوردیم به جیو که گفته بودم اطلاعات اون لیا رو بیاره
تو اتاق منو جینا نشسته بودیم داشتیم فیلم نگاه میکردیم که یکی دره اتاق زد
جیمین:بیا تو
جیو:قربان کاری که گفتین رو انجام دادم
جیمین:برو تو حیاط الان میام بهم بگو*جیو رفت*
جینا:چه کاری🤨
جیمین:هیچ اون چیزی که فکر میکنی نیس خب من میرم*میبوستش و میره*
جیمین:خب بگو
جیو:خب قربان لی لیا ۲۳ساله متولد....٫...٫... دو رگه کره ای امریکایی دوست پسردارن
جیمین:چی دوست پسر کیه
جیو:خب قربان ....اس..اسمشون
جیمین:چرا لکنت میگیری مگه کیه
جیو:سونگ جونگ کی
جیمین:هه پس این دوتا باهمن پس برا نجاتش هر کاری میکنه😏
میتونی بری *تعظیم کرد و رفت *
فلش بک به شب:
ویو جینا:
جیمین اماده بود منم رفتم و لباسم رو پوشیدم*اسلاید دو لباس جینا *
جیمین:امم خوشگل شدی
جینا:تو هم جذاب شدی ولی مراقب باش زیاد مست نکنی
جیمین:اوکه
جینا:من که میتونم یه لیوان بخورم دیگه😸
جیمین:اره بریم
جینا:بریم *سوار ماشین شدن و رسیدن به بار *
تو بار:
ویو جینا:
وارد بار که شدیم بوی الکل و شراب همه جا یود و هرزه هایی که خودشون رو میچسپوندن به پسرا رفتیم سمت میزه مون کوک. همونجا نشسته بود نشستیم
جینا:جویی نیس
کوک:امم گفتم نیاد
جینا:چرا
کوک:فردا میفهمین
ویو جویی:
تو خونه نشستم هیچ کار نمیکنم جینا و کوک و جیمین دارن تو بار خوش میگذروننن *رو مبل حال نشسته *
جینا:خدااااااااا*با داد *
بادیگارد تو حیاط:بنظرتون چی شده خانم دارن جیغ میزنن
!:نمیدونم مشکلی که پیش نیومده بهتر نیس بریم ببینیم
٪:ارباب جونگ کوک و جیمین و خانم جینا رفتن بار و خانم چون حامله بود نتونست بره
!:پس برا همینه
٫:کسی نمیدونه فردا به همه میخوان بگن
*برگردیم پیشه بچه ها تو بار *
جیمین:...............
🥰اینم از این پارت 🥰
🙂شاید امروز دو پارت دیگه بعد نوشتم🙂
😊لایک کامنت فراموش نشه حمایت😊
#نفر_بعدی_درکار_نیست
#ما_کیپاپرا_متهدیم
۴.۶k
۰۸ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.