پارت ۱۷
هیچی نمی تونستم بگم فقط به حرفاش گوش می کردم کافی بودیه سول بپرسم که همینجا قبرمو بکنه بخاطر من شوگا زده بودش ا یکی پایین تر از خودش کتک خورده بود و این براش بد بود به غروروش بر خورد خفه خون گرفته بودم
کنارم نشست به پاش اشاره کرد منظوری این بود که رو پاش بشینم
ا/ت: عمرا بشینم
جیمین: خفه شو بشین ... وگرنه برات بد میشه
نگاه ترسناکی بهم کرد که مجبور شدم بشینم
دستشو دور کمرم حلقه کرد و فشاری داد
سرشو تو گردنم برد و مارک دردناکی گذاشت
ا/ت: نکن
جیمین: خفه شو
ساکت شدم دیگه جیزی نگفتم
یعنی چی نکنه برای این بشقاب گذاشته بودن ؟
نکنه شوگا و تهدید کرده ؟
حالا چیکار کن؟
جیمین : بیب به فکر چی؟؟
هیچ جوابی بهش ندادم که فشاری به رونم داد
ا/ت: ه... هیچی
جیمین: هیچی؟
ا/ت: آ ... آره
دیگه هیچی نگفت قاشق و پر کرد وسمت دهنم کرد نگاهی بهش کردم و بعد به قاشق
ا/ت : نمی خورم
جیمین : نظر نخواستم ..........
خب پارت دیگه هم هروقت اومدم خونه می نویسم فعلا نیستم🙂
کنارم نشست به پاش اشاره کرد منظوری این بود که رو پاش بشینم
ا/ت: عمرا بشینم
جیمین: خفه شو بشین ... وگرنه برات بد میشه
نگاه ترسناکی بهم کرد که مجبور شدم بشینم
دستشو دور کمرم حلقه کرد و فشاری داد
سرشو تو گردنم برد و مارک دردناکی گذاشت
ا/ت: نکن
جیمین: خفه شو
ساکت شدم دیگه جیزی نگفتم
یعنی چی نکنه برای این بشقاب گذاشته بودن ؟
نکنه شوگا و تهدید کرده ؟
حالا چیکار کن؟
جیمین : بیب به فکر چی؟؟
هیچ جوابی بهش ندادم که فشاری به رونم داد
ا/ت: ه... هیچی
جیمین: هیچی؟
ا/ت: آ ... آره
دیگه هیچی نگفت قاشق و پر کرد وسمت دهنم کرد نگاهی بهش کردم و بعد به قاشق
ا/ت : نمی خورم
جیمین : نظر نخواستم ..........
خب پارت دیگه هم هروقت اومدم خونه می نویسم فعلا نیستم🙂
۳۴.۳k
۱۴ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.