پارت 11
ویو راوی
با اخرین سرعت حرکت کردن که بلخره ملشین حلوی در خونه وایساد
*علانت سوهو
*گمشو پایین
ات با ترس پیاده شده و خواست بره که سهو مچ دستشو گرفت
*کجا بیبی حالا حالا ها باهات کار دارم
و ات رو برد توی زیر زمین و به صندلی بستش و از توی وسایلا یه شلاق پیدا کرد
*که میری با پسرا لاس میزنی ارههه(داد)
+ب..به جان خودم خودش اومد من اصن بلش کاری نداشتم(گریه)
*دروغ نگوووو(عربده)
که سوهو یه ضربه محکم به بدن ضریف ات زد ات جیخخخ بنفشی کشسد
*هرچقدر میحای جیغ بزن کسی صداتو نمیشنوهههه
حدود پنجاه تا ضربه زد و ات رو توی همون حال خودش رها کرد و از اتاق رفت بیرون که ات بیهوش شد
سوهو با یه دکتر برگشت و ات رو پانسمان کردن و دوباره رفتن
ات ویو
چشمامو باز کردم توی اون زسر زمین نبودم تو اتاق خودم بودم هوففففف خداروشکر زخمامم بستن یادم افتاد فردا امتحان دارم واییییی سریع بلند شدم کتابمو برداشتم و شروع کردم خوندم به سردرد و سرگیجه و حال بدم توجهی نکردم من باید این امنحانو قبول شم
داشتم میحوندم که در باز شد و سوهو اومد نو
*داری چیکار میکنی؟؟
+فردا امتحان دارم برای اون میخونمممم
*ببخشیدا ولی تو الان حالت خوب نیست
+به تو هیچ ربطی ندارهههه برو بیرون(بلند)
که سوهو دارم برات زیر لب گفت و رفت بیرون ات هم شروع کرد به خوندن بعد جند ساغت خسته شد و روی همون میز خوابش برد
با اخرین سرعت حرکت کردن که بلخره ملشین حلوی در خونه وایساد
*علانت سوهو
*گمشو پایین
ات با ترس پیاده شده و خواست بره که سهو مچ دستشو گرفت
*کجا بیبی حالا حالا ها باهات کار دارم
و ات رو برد توی زیر زمین و به صندلی بستش و از توی وسایلا یه شلاق پیدا کرد
*که میری با پسرا لاس میزنی ارههه(داد)
+ب..به جان خودم خودش اومد من اصن بلش کاری نداشتم(گریه)
*دروغ نگوووو(عربده)
که سوهو یه ضربه محکم به بدن ضریف ات زد ات جیخخخ بنفشی کشسد
*هرچقدر میحای جیغ بزن کسی صداتو نمیشنوهههه
حدود پنجاه تا ضربه زد و ات رو توی همون حال خودش رها کرد و از اتاق رفت بیرون که ات بیهوش شد
سوهو با یه دکتر برگشت و ات رو پانسمان کردن و دوباره رفتن
ات ویو
چشمامو باز کردم توی اون زسر زمین نبودم تو اتاق خودم بودم هوففففف خداروشکر زخمامم بستن یادم افتاد فردا امتحان دارم واییییی سریع بلند شدم کتابمو برداشتم و شروع کردم خوندم به سردرد و سرگیجه و حال بدم توجهی نکردم من باید این امنحانو قبول شم
داشتم میحوندم که در باز شد و سوهو اومد نو
*داری چیکار میکنی؟؟
+فردا امتحان دارم برای اون میخونمممم
*ببخشیدا ولی تو الان حالت خوب نیست
+به تو هیچ ربطی ندارهههه برو بیرون(بلند)
که سوهو دارم برات زیر لب گفت و رفت بیرون ات هم شروع کرد به خوندن بعد جند ساغت خسته شد و روی همون میز خوابش برد
۷.۱k
۳۰ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.