مافیا ی عاشق
مافیا ی عاشق
p21
که یهو گوشیم زنگ خورد برداشتم دیدم تهیونگه
ا.ت: الو سلام عشقم خوبی؟
ته: سلام نفسم
ا.ت: کاری داشتی زنگ زدی؟
ته: دلم میخواست صداتو. بشنوم
ا.ت: قربونت بشمممم
ته: من بیشتر فردا شب میایم خونتون
ا.ت: نمیدونی چقدر منتظرم صبح بشه دوباره ببینمت
ته: من بیشتر وقتی مال خودم. بشی نمیزارم. کسی. چپ نگات کنه هیچوقت از خودم دورت نمیکنم
ا.ت: تهیونگ عاشقتمم
ته: من بیشتر
ته: شب بخیر عشقم من دیگه مزاحم نمیشم
ا.ت: شب بخیر خدافس
ته: خداحافظ
پرش زمانی فردا صبح
ویو ا.ت
ساعت شیش و نیم صبح بود بلند شدم صورتمو شستم صبحونه خوردم خونه رو تمیز کردم رفت اتاق کوک رو باز کنم که یهو دیدم کوک. از تختش افتاده پایین.
سریع رفتم بلندش کردم گذاشتمش رو تختش و. از خواب بیدارش کردم
کوک: چه مرگته چرا بیدارم. میکنییییی
ا.ت: شاسگول ته و باباش میخوان بیان مامانم از سفر کاریش برگشته
کوک: اهان
ا.ت: پاشو برو حموم خودتو تمیز کن
کوک: بش
ویو کوک
خوشحالی رو تو. چشمای ا.ت میتونستم ببینم بلند شدم رفتم حموم موهامو شستم و بهشون حالت دادم
تقریبا اماده شده بودم رفتم داخل خونه دیدم مامانم و ا.ت دارن ناهار و اماده میکنن رفتم تو اتاقم لباسامو عوض کردم ناهار خوردیم و منتظر سیاهی شب بودیم
ویو ا.ت
مامانم اماده شده بود کوکم همینطور فقط من مونده بودم شریع رفتم تو اتاقم ی میکاپ کیوت کردم و. ی لباس کیوت مجلسی پوشیدم موهامو لخت کردم و با چندتا گیره مو تزئینش کردم
کوک ویو
ا.ت تو اتاقش داشت خودشو اماده میکرد ماهم منتظر ته و باباش بودیم مامانمم چیزی نمیدونست
زنگ در خونه رو زدن من رفتم درو باز کردم ته و باباش اومدن داخل خونه نشسته بودن منو ته داشتیم باهم حرف میزدم
ویو ته
منو کوک گرم حرف زدن بودیم خیلی نگران این بودم که چرا. ا.ت نیومده که یهو در اتاق ا.ت باز شد و....
اسلاید یک:لباس ا.ت
اسلاید دو: لباس ته
اسلاید سه: لباس کوک تتو های روی دست عکس رو نداره فقط همونی که خود کوک رو دستش داره رو تصور کنین
اسلاید چهار: میکاپ ا.ت
اسلاید پنج: مدل مو ا.ت
p21
که یهو گوشیم زنگ خورد برداشتم دیدم تهیونگه
ا.ت: الو سلام عشقم خوبی؟
ته: سلام نفسم
ا.ت: کاری داشتی زنگ زدی؟
ته: دلم میخواست صداتو. بشنوم
ا.ت: قربونت بشمممم
ته: من بیشتر فردا شب میایم خونتون
ا.ت: نمیدونی چقدر منتظرم صبح بشه دوباره ببینمت
ته: من بیشتر وقتی مال خودم. بشی نمیزارم. کسی. چپ نگات کنه هیچوقت از خودم دورت نمیکنم
ا.ت: تهیونگ عاشقتمم
ته: من بیشتر
ته: شب بخیر عشقم من دیگه مزاحم نمیشم
ا.ت: شب بخیر خدافس
ته: خداحافظ
پرش زمانی فردا صبح
ویو ا.ت
ساعت شیش و نیم صبح بود بلند شدم صورتمو شستم صبحونه خوردم خونه رو تمیز کردم رفت اتاق کوک رو باز کنم که یهو دیدم کوک. از تختش افتاده پایین.
سریع رفتم بلندش کردم گذاشتمش رو تختش و. از خواب بیدارش کردم
کوک: چه مرگته چرا بیدارم. میکنییییی
ا.ت: شاسگول ته و باباش میخوان بیان مامانم از سفر کاریش برگشته
کوک: اهان
ا.ت: پاشو برو حموم خودتو تمیز کن
کوک: بش
ویو کوک
خوشحالی رو تو. چشمای ا.ت میتونستم ببینم بلند شدم رفتم حموم موهامو شستم و بهشون حالت دادم
تقریبا اماده شده بودم رفتم داخل خونه دیدم مامانم و ا.ت دارن ناهار و اماده میکنن رفتم تو اتاقم لباسامو عوض کردم ناهار خوردیم و منتظر سیاهی شب بودیم
ویو ا.ت
مامانم اماده شده بود کوکم همینطور فقط من مونده بودم شریع رفتم تو اتاقم ی میکاپ کیوت کردم و. ی لباس کیوت مجلسی پوشیدم موهامو لخت کردم و با چندتا گیره مو تزئینش کردم
کوک ویو
ا.ت تو اتاقش داشت خودشو اماده میکرد ماهم منتظر ته و باباش بودیم مامانمم چیزی نمیدونست
زنگ در خونه رو زدن من رفتم درو باز کردم ته و باباش اومدن داخل خونه نشسته بودن منو ته داشتیم باهم حرف میزدم
ویو ته
منو کوک گرم حرف زدن بودیم خیلی نگران این بودم که چرا. ا.ت نیومده که یهو در اتاق ا.ت باز شد و....
اسلاید یک:لباس ا.ت
اسلاید دو: لباس ته
اسلاید سه: لباس کوک تتو های روی دست عکس رو نداره فقط همونی که خود کوک رو دستش داره رو تصور کنین
اسلاید چهار: میکاپ ا.ت
اسلاید پنج: مدل مو ا.ت
۹.۵k
۱۵ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.