فقط خواهر و برادر بودیم پارت 70
سلامممم. دوستان عزیز حمایت یادتون نره و در پارتای اینده قراره یه اتفاق جالبی رخ بدهد .
چان: ات زود باش 15 دیقه اس داری لباس میپوشی
ات: اومدم .
چان: واو ولی چرا سیاه؟
ات: چون دوسش دارم .
چان: باشه برو بای .
ات: بای . دویدم پایین . هیونجین خیلی عذر میخوام که منتظرت گذاشتم .
هیون: عیب نداره بیا بریم .
ات: هیون متضاد من کلا سفید پوشیده بود دقیقا چیزی که من پوشیده بودم اونو پوشیده بود هودی سفید اور سایز . ال استار سفید . شلوار هم کارگو . عینک افتابی و امروز موهاشرو به عقب داده بود واقعا کراش تر شده بود . میگم خیلی خوشتیپ شدیا .
هیون: واقعا ؟
ات: ارههه
هیون: فک نمیکردم منم خوشتیپ شم .
ات: همیشه خوشتیپ هستی
هیون: مرسی
ات: راستی باچی میریم؟
هیون: با این (لامبورگینی )
ات: واوووو.
هیون: خب سوار شو بریم .
ات: مگه تو موتور سواری نمیکردی؟ .
هیون: اینو وقتی میام لندن استفاده میکنم .
ات: اها راستی کجا میریم ؟
هیون: دوست داری کجا بریم؟
ات: فرق نداره .
هیون: بستنی میخوری ؟
ات: سر صبحی ؟
هیون: ساعت 11 است .
ات: اوه اوکی .
هیون: با طعم؟
ات: شکلات تلخ .
هیون: اوکی . رفتم دوتا بستنی گرفتم اومدم .
ات: خیلی ممنون .
هیون: خواهش خب کجا بریم ؟ میخوای بریم پاساژ ؟
ات: اوکی بریم راستی تو گقتی میری مادر بزرگت رو ببینی رفتی؟
هیون: اره
(پاساژ)
ات: خیلی بزرگه امیدوارم گم نشم .
هیون؛ نترس نمیذارم گم شی اگه گم بشی چان منو میکشه .
ات: .......
هیون: خب بیا از این فروشگاه شروع کنیم .
ات: اوکی . فروشگاه خیلی بزرگ بود از اونجا تیشرت و شلوار گرفتیم .
هیون: تیشرت هات خیلی قشنگن .
ات: سیاه همیشه قشنگه.
هیون: دقیقا .
ات: بیا اینجا میخوام یه چیزی بخرم .
هیون:باشه . وارد فروشگاه دستبند فروشی شدیم .
ات: یه ست خوشگل دستبند بود رو به عنوان فرند گرفتیم و همون جا هم به دست کردیم
هیون: الان تو باهام ست کردی؟
ات: هوم .
هیون: واییییی .
ات: وقتی میخواستیم بیرون بیایم یه ست دیدم که خیلی قشنگ بود برای چان و خودم گرفتم .
هیون: برای چان گرفتی ؟
ات:اره .
هیون: اها .
ات: خسته شدم .
هیون: ولی خرید کردن با تو خیلی باحاله.
ات: عه . یهو سرم گیج رفت و چیزی ندیدم .
هیون: اتتت خوبی؟
ات: ......
هیون: براید استایلی بردم ماشین . اتتت تورو خدا پاشو .
چان: ات زود باش 15 دیقه اس داری لباس میپوشی
ات: اومدم .
چان: واو ولی چرا سیاه؟
ات: چون دوسش دارم .
چان: باشه برو بای .
ات: بای . دویدم پایین . هیونجین خیلی عذر میخوام که منتظرت گذاشتم .
هیون: عیب نداره بیا بریم .
ات: هیون متضاد من کلا سفید پوشیده بود دقیقا چیزی که من پوشیده بودم اونو پوشیده بود هودی سفید اور سایز . ال استار سفید . شلوار هم کارگو . عینک افتابی و امروز موهاشرو به عقب داده بود واقعا کراش تر شده بود . میگم خیلی خوشتیپ شدیا .
هیون: واقعا ؟
ات: ارههه
هیون: فک نمیکردم منم خوشتیپ شم .
ات: همیشه خوشتیپ هستی
هیون: مرسی
ات: راستی باچی میریم؟
هیون: با این (لامبورگینی )
ات: واوووو.
هیون: خب سوار شو بریم .
ات: مگه تو موتور سواری نمیکردی؟ .
هیون: اینو وقتی میام لندن استفاده میکنم .
ات: اها راستی کجا میریم ؟
هیون: دوست داری کجا بریم؟
ات: فرق نداره .
هیون: بستنی میخوری ؟
ات: سر صبحی ؟
هیون: ساعت 11 است .
ات: اوه اوکی .
هیون: با طعم؟
ات: شکلات تلخ .
هیون: اوکی . رفتم دوتا بستنی گرفتم اومدم .
ات: خیلی ممنون .
هیون: خواهش خب کجا بریم ؟ میخوای بریم پاساژ ؟
ات: اوکی بریم راستی تو گقتی میری مادر بزرگت رو ببینی رفتی؟
هیون: اره
(پاساژ)
ات: خیلی بزرگه امیدوارم گم نشم .
هیون؛ نترس نمیذارم گم شی اگه گم بشی چان منو میکشه .
ات: .......
هیون: خب بیا از این فروشگاه شروع کنیم .
ات: اوکی . فروشگاه خیلی بزرگ بود از اونجا تیشرت و شلوار گرفتیم .
هیون: تیشرت هات خیلی قشنگن .
ات: سیاه همیشه قشنگه.
هیون: دقیقا .
ات: بیا اینجا میخوام یه چیزی بخرم .
هیون:باشه . وارد فروشگاه دستبند فروشی شدیم .
ات: یه ست خوشگل دستبند بود رو به عنوان فرند گرفتیم و همون جا هم به دست کردیم
هیون: الان تو باهام ست کردی؟
ات: هوم .
هیون: واییییی .
ات: وقتی میخواستیم بیرون بیایم یه ست دیدم که خیلی قشنگ بود برای چان و خودم گرفتم .
هیون: برای چان گرفتی ؟
ات:اره .
هیون: اها .
ات: خسته شدم .
هیون: ولی خرید کردن با تو خیلی باحاله.
ات: عه . یهو سرم گیج رفت و چیزی ندیدم .
هیون: اتتت خوبی؟
ات: ......
هیون: براید استایلی بردم ماشین . اتتت تورو خدا پاشو .
۷.۰k
۱۵ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.