فیک عشق ابدی🪽✨️🦋

فیک عشق ابدی🪽✨️🦋
پارت۱۷
خونه ی خودشون که
ویو ا/ت:
رسیدن خونه ی خودم که دیدم آنیدیا زنگ زده علامت آندیا *
*:سلام بر ا/ت خانم دیگه به ما زنگ نمیزنی میدونی همه جا حرف تو و کوکه
ا/ت: چییی
علامت ا/ت+
+:چی میگی شوخی نکن حال ندارم
*:شوخی ندارم بیا خونه ی شریکیمون
+: وای وای باشههههههه
ویو ا/ت
رفتم سوار ماشین شدم تا رسیدن به خونه ی باهممون که دیدم همه اونجان

ا/ت: سلام
همه : سلام
ا/ت: چی شدههه
همه باهم : بگو توی لین چند روز چیکارا کردی
ا/ت: برای همین منو کشوندین اینجااا
همه نه
ا/ت: پس چیییییییی
آندیا: تو با کوکی
ا/ت: چی میگی تو خوبی
که دیدم کوک زنگ زددد
که روش قط کردم
...............................................................
ویو کوک
اومدم خسته بودم پس به ا/ت زنگ زدم دیدن قط کرد بازم زدم کا ورداشت و گفت
...............................................................
ویو ا/ت
بازم زنگزد پس ورداشتم
ا/ت: سلام بله
کوک: سلام خوشگلمممم خوبیی
ا/ت: خوبم مرسی ولی الا نمیتونم حرف بزنم میشه دیر تر حرف بزنیم لطفا
کوک: باشه بای
ا/ت: مسییی بای
ویو کوک
بهم گفت زنگ نزن خیلی ناراحت شدممممم
...............................................................
آتدیا : کی بوددد
ا/ت: یکی بود دیگه
تا هیلا اومد گوشیم رو گرفت و اتگشتم رو زد روی رمز که وا شد و دیدت که کوک
هیلا: کوک بود
آندیا : یا میگی چیشده یا میگی
ا/ت: همچیز رو گفت
همهشون : عررررررررررررر
هلیا : بهش زنگ بزن
ا/ت: به کی
آندیا : به کوک دیگههه
مکالمه ی ا/ت و کوک
ا/ت: سلام خوبیییییی
کوک : سلام خوبم تو خوبی
ا/ت: اره ببخشید نتونستم خرف بزنم پیش بچه ها بودم
کوک: آها ایراد نداره راستی فردا میای
ا/ت: کجاا
کوک: کمپانی دیگه
ا/ت : اره😅
راستی فردا شب وقت داری
ا/ت: اره چطور ؟
کوک : میام دنبالت
ا/ت: چراااا
کوک: اون دیگه سوپرایزه
ا/ت: اوکی کار نداری
کوک : فردا میبینمت عشقم بوس بوس
ا/ت: منم بانیییی
کوک: باییی
ا/ت: باییی
...............................................................
آندیا: ارهدیگه بانی و عشقمو ........ از الا شروع شد
ا/ت: آنییییییییی
آقا اون شب رفتن خونه و ا/ت رفت کمپانی تا شب که................
🪽✨️🦋🪽✨️🦋🪽✨️🦋🪽✨️🦋🪽✨️🦋