جیهوپ ویو
جیهوپ ویو
داشتیم با پسرا حرف میزدیم که صدای کلید اومد
جیهوپ: فک کنم ات اومد
جیمین: بریم پایین
رفتم پایین در باز شد با چیزی که دیدم انگار یه سطل آب یخ روم ریختن
جیهوپ: ات(داد)
اون ات بود بخاطر بارون خیس اب شده بود از دستاش خون قطره قطره میریخت بدو بدو رفتم تن سردش رو تو آغوشم گرفتم دستاش یخ کرده بود و بی هوش بود. چرا این شکلی شده
جیهوپ: یاا ات شی این دیگه شوخی نیستا شوخی بسه بلند شو ات(با گریه اخرشو داد)
نامجون: الان آمبولانس میرسه
جیهوپ: نباید تنهات میزاشتم بیا چشمات رو باز کن داداشی اومده مگه نگفتی لغت از صدا مسکن بهتره بلند شو بغلم کن ات(گریه )
جین: آمبولانس اومد
نامجون: بیاین اینجا (رفت دکترها رو بیاره)
ویو ادمین 🌚
بعد از چند دقیقه پرستار ها اومدن ات رو سوار آمبولانس کردن و بردن بیمارستان جیهوپم باهاشون رفت تمام مدت خودش رو سرزنش میکرد و گریه میکرد
پایان ویو ادمین
ات رو بردن تو اتاق هرکاری کردم منو راه ندادن نشستم رو صندلی سرم رو بین دستام گرفتم پسرا هم دسته کمی از من نداشتن اونا هم ات رو خیلی دوست. داشتن زمان دبیو ات با اینکه درس داشت براشون غذا درست میکرد و باهاشون حرف میزند تا خستگی تمرین بره یادمه وقتی میخواستن از گروه برن ات جلوشون رو گرفت امید وارم حالش خوب بشه
پسرا هرکدوم یه گوشه بودن از چهرشون میشد فهمید که حالشون خوب نیست
ات شی همه اینا تقصیر منه من بهت قول دادم مراقبت باشم
فلش بک زمانی که ات ۸سالش بود
ات: داداشی داداشی(با گریه )
جیهوپ: جان داداش چرا گریه میکنی
ات: اونا منو مسخره میکنن
جیهوپ: فقط اسمشون رو بگو تا برم گردنشون رو بشکنم که باعث شدن مروارید از چشمام آبجیم بریزه
ات: یه اکیپ تو مدرسه بودن منو مسخره میکردن میگفتن تو بدرد نخوری
جیهوپ: خوشگلم اونا اشتباه میگفتن تو به درد نخور نیستی فردا هم میرم باهاشون دعوا میکنم
ات: واقعا
جیهوپ : آره حالا هم اشکات رو پاک کن بیا بغلم
ات: ممنون داداشی که همیشه مراقبم هستی
جیهوپ: قول میدم همیشه مراقبت باشم فرشته کوچولو من
پایان فلش بک
داشتیم با پسرا حرف میزدیم که صدای کلید اومد
جیهوپ: فک کنم ات اومد
جیمین: بریم پایین
رفتم پایین در باز شد با چیزی که دیدم انگار یه سطل آب یخ روم ریختن
جیهوپ: ات(داد)
اون ات بود بخاطر بارون خیس اب شده بود از دستاش خون قطره قطره میریخت بدو بدو رفتم تن سردش رو تو آغوشم گرفتم دستاش یخ کرده بود و بی هوش بود. چرا این شکلی شده
جیهوپ: یاا ات شی این دیگه شوخی نیستا شوخی بسه بلند شو ات(با گریه اخرشو داد)
نامجون: الان آمبولانس میرسه
جیهوپ: نباید تنهات میزاشتم بیا چشمات رو باز کن داداشی اومده مگه نگفتی لغت از صدا مسکن بهتره بلند شو بغلم کن ات(گریه )
جین: آمبولانس اومد
نامجون: بیاین اینجا (رفت دکترها رو بیاره)
ویو ادمین 🌚
بعد از چند دقیقه پرستار ها اومدن ات رو سوار آمبولانس کردن و بردن بیمارستان جیهوپم باهاشون رفت تمام مدت خودش رو سرزنش میکرد و گریه میکرد
پایان ویو ادمین
ات رو بردن تو اتاق هرکاری کردم منو راه ندادن نشستم رو صندلی سرم رو بین دستام گرفتم پسرا هم دسته کمی از من نداشتن اونا هم ات رو خیلی دوست. داشتن زمان دبیو ات با اینکه درس داشت براشون غذا درست میکرد و باهاشون حرف میزند تا خستگی تمرین بره یادمه وقتی میخواستن از گروه برن ات جلوشون رو گرفت امید وارم حالش خوب بشه
پسرا هرکدوم یه گوشه بودن از چهرشون میشد فهمید که حالشون خوب نیست
ات شی همه اینا تقصیر منه من بهت قول دادم مراقبت باشم
فلش بک زمانی که ات ۸سالش بود
ات: داداشی داداشی(با گریه )
جیهوپ: جان داداش چرا گریه میکنی
ات: اونا منو مسخره میکنن
جیهوپ: فقط اسمشون رو بگو تا برم گردنشون رو بشکنم که باعث شدن مروارید از چشمام آبجیم بریزه
ات: یه اکیپ تو مدرسه بودن منو مسخره میکردن میگفتن تو بدرد نخوری
جیهوپ: خوشگلم اونا اشتباه میگفتن تو به درد نخور نیستی فردا هم میرم باهاشون دعوا میکنم
ات: واقعا
جیهوپ : آره حالا هم اشکات رو پاک کن بیا بغلم
ات: ممنون داداشی که همیشه مراقبم هستی
جیهوپ: قول میدم همیشه مراقبت باشم فرشته کوچولو من
پایان فلش بک
۱.۰k
۱۵ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.