فصل2پارت72
Part72
f2
تهیونگ: گوشی رو بده دیگه حرف نزن
نانا : تهیونگ
تهیونگ: ( خنده بلند)
نانا: همش بازی بود أه
تهیونگ: ( خنده)
نانا: زهر مار فکر کنم دیگه از وقت خوابت گذشته برو لباساتو عوض کن دوش بگیر بخواب من میزو جمع میکنم
تهیونگ: باشه ممنون پس من رفتم
نانا ویو: خدا خیلی ازت ممنون که اینو سر راه من قرار دادی هرموقع مشکل پیش میاد برام عین یه کوه پشتمه نمیزاره آب تو دلم تکون بخوره احساس امنیت و آرامش میکنم باهاش
این باعث شده دوسش داشته باشم
راوی: نانا رفت بالا دید تهیونگ مثل همیشه با بالاتنه لخت خوابیده و موهاش خیسه نانا هم رفت و کنارش دراز کشید و خوابید
اسلاید ها
مادر و پدر ته
لباس نانا
f2
تهیونگ: گوشی رو بده دیگه حرف نزن
نانا : تهیونگ
تهیونگ: ( خنده بلند)
نانا: همش بازی بود أه
تهیونگ: ( خنده)
نانا: زهر مار فکر کنم دیگه از وقت خوابت گذشته برو لباساتو عوض کن دوش بگیر بخواب من میزو جمع میکنم
تهیونگ: باشه ممنون پس من رفتم
نانا ویو: خدا خیلی ازت ممنون که اینو سر راه من قرار دادی هرموقع مشکل پیش میاد برام عین یه کوه پشتمه نمیزاره آب تو دلم تکون بخوره احساس امنیت و آرامش میکنم باهاش
این باعث شده دوسش داشته باشم
راوی: نانا رفت بالا دید تهیونگ مثل همیشه با بالاتنه لخت خوابیده و موهاش خیسه نانا هم رفت و کنارش دراز کشید و خوابید
اسلاید ها
مادر و پدر ته
لباس نانا
۳.۲k
۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.