PART 6
وقتی فقط با دوستات رفته بودی اما...
احساس کردم یه چیزی وارد گردنم شد و سیاهییی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ویو از تهیونگ
کوک: هیونگ هیونگ
تهیونگ: چته
کوک: نیاز به یه جاسوس حرفه ای داریم
تهیونگ: یعنی چی
کوک: یعنی جاسوسمون لو رفته و هیچ اطلاعاتی ازشون نداریم و اگر نداشته باشیم چجوری باهاشون مقابله کنیم
تهیونگ: اوک
جیمین: هیونگ انبارو زدیم
تهیونگ: واقعااا کدوم
جیمین: انبار412
تهیونگ: یسسس بلاخره میدونستم
جیمین: خب وقت جشن گرفتنه باید بریم بیرون
کوک: بار خوبه؟
جیمین: اره
تهیونگ: نه
خب دو به یک شدیم میبریم بار یسسسسسس
30مین بعد
لباسمو پوشیدم و اماده شدم
تهیونگ: بریمممممم
جیمین: اره امادم
کوک: دو دقیه صب کنید نمیمیریدااااا
باشه ما بریم سوار ماشینن شیم
جیمین: بادیگارد ببریم
تهیونگ: 2تا واسه احتیاط
فلش بک به بار♕
به سلامتی 🥂
کوک: هیونگ این روزا خیلی داری پیشرفت میکنیا
تهیونگ: هه خودم میدونم😏
جیمین: ایششش مغرور خانن
ویو تهیونگ...
داشتیم حرف میزدیم که دیدیم
بادیگاردا روی 2تا دخترن
و اون اتفاقات افتاد تو پارت قبل
کوک: حاجی پشمام
جیمین: میگم این شاید به درد بخوره ها هم باهوشه سریعه...
کوک: اره هیونگ راست میگه اخرششم میتونی بفروشیش
تهیونگ: باشه ... منتظر باشید بره بیرون بعد
دیدم داره کیفشو بر میداره
تهیونگ: حالا وقتشه
کوک: اوکی من میرم
ویو کوک
یه سرنگ برداشتم و رفتم سمتش دستمو گذاشتم رو دهنش و سرنگ رو اروم وارد گردنش کردم و سرنگ رو خالی کردم
جسم بی جونشو گذاشتم تو ماشین
پایان فلش بلک
کوک: انجام شد
تهیونگ: افرین
جیمین: بریم من خسته شدم
تهیونگ: اوکی
کوکی: میگم با بادیگاردا چی کار کنیم
تهیونگ: خلاص کن بریم
جیمین: تو ماشین منتظرتم
جیمین: هیونگ
((درحالی که دارن میرن سوار ماشین میشن))
تهیونگ: بله
جیمین: دوستت دارم
تهیونگ: زیاد خوردیا زر زیادی میزنی
جیمین به ا/ت نگاه میکنه و میگه
جیمین: خوشگله ها
کوکی سوار ماشین میشه
کوک: سلام
جیمین: بریم
کوک: بریم🫣
.
.
.
شرط
فالو: 20
لایک12
اسلاید دوم: لباس جیمین تو بار
اسلاید سوم: لباس تهکوک تو بار
با اینکه شرط تموم نشده بود گذاشتم چقدر مهربونم🫠😏
احساس کردم یه چیزی وارد گردنم شد و سیاهییی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ویو از تهیونگ
کوک: هیونگ هیونگ
تهیونگ: چته
کوک: نیاز به یه جاسوس حرفه ای داریم
تهیونگ: یعنی چی
کوک: یعنی جاسوسمون لو رفته و هیچ اطلاعاتی ازشون نداریم و اگر نداشته باشیم چجوری باهاشون مقابله کنیم
تهیونگ: اوک
جیمین: هیونگ انبارو زدیم
تهیونگ: واقعااا کدوم
جیمین: انبار412
تهیونگ: یسسس بلاخره میدونستم
جیمین: خب وقت جشن گرفتنه باید بریم بیرون
کوک: بار خوبه؟
جیمین: اره
تهیونگ: نه
خب دو به یک شدیم میبریم بار یسسسسسس
30مین بعد
لباسمو پوشیدم و اماده شدم
تهیونگ: بریمممممم
جیمین: اره امادم
کوک: دو دقیه صب کنید نمیمیریدااااا
باشه ما بریم سوار ماشینن شیم
جیمین: بادیگارد ببریم
تهیونگ: 2تا واسه احتیاط
فلش بک به بار♕
به سلامتی 🥂
کوک: هیونگ این روزا خیلی داری پیشرفت میکنیا
تهیونگ: هه خودم میدونم😏
جیمین: ایششش مغرور خانن
ویو تهیونگ...
داشتیم حرف میزدیم که دیدیم
بادیگاردا روی 2تا دخترن
و اون اتفاقات افتاد تو پارت قبل
کوک: حاجی پشمام
جیمین: میگم این شاید به درد بخوره ها هم باهوشه سریعه...
کوک: اره هیونگ راست میگه اخرششم میتونی بفروشیش
تهیونگ: باشه ... منتظر باشید بره بیرون بعد
دیدم داره کیفشو بر میداره
تهیونگ: حالا وقتشه
کوک: اوکی من میرم
ویو کوک
یه سرنگ برداشتم و رفتم سمتش دستمو گذاشتم رو دهنش و سرنگ رو اروم وارد گردنش کردم و سرنگ رو خالی کردم
جسم بی جونشو گذاشتم تو ماشین
پایان فلش بلک
کوک: انجام شد
تهیونگ: افرین
جیمین: بریم من خسته شدم
تهیونگ: اوکی
کوکی: میگم با بادیگاردا چی کار کنیم
تهیونگ: خلاص کن بریم
جیمین: تو ماشین منتظرتم
جیمین: هیونگ
((درحالی که دارن میرن سوار ماشین میشن))
تهیونگ: بله
جیمین: دوستت دارم
تهیونگ: زیاد خوردیا زر زیادی میزنی
جیمین به ا/ت نگاه میکنه و میگه
جیمین: خوشگله ها
کوکی سوار ماشین میشه
کوک: سلام
جیمین: بریم
کوک: بریم🫣
.
.
.
شرط
فالو: 20
لایک12
اسلاید دوم: لباس جیمین تو بار
اسلاید سوم: لباس تهکوک تو بار
با اینکه شرط تموم نشده بود گذاشتم چقدر مهربونم🫠😏
۱۵.۳k
۲۴ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.