~~~فیک پرستار~~~
پارت : ۵
امروز مجبور شدم از تخت خواب آبی مخملی گرمو نرمم بزنم برم خونه اون یاروعه
=عه وایسا بوراماااااا
برگشتم سوالی سر تکون دادم چیه؟!
با چشمو ابرو به وسیله دستش اشاره کرد
عین مونگلا از بالا نگاه رو گرفتم تا پایین و..
+اوه وای ننه عجب مم//ه هایی داری؟!
=پدسگگ صد جا دیگه تو باید دقیقا به مون نقطه زل بزنیییی
+هوووی صدا واسه من بلند نکناااا
قیافه شو عین سکته ایااا کرد و با حالت نمایشی یه چ//سه اشکی که ریخته بودو با انگشت اشارش پاک کرد
=بشکه این دست که نمک نداره
تأسف بهش نگاه کردم که خودش فهمیدو بالاخره به ذات آدم بودنش برگشت
=عه واا ببین یادم رفت ، هواس واسه آدم نمیزازی کهه
بیا عزیزم اسپند دونه دونه..
در حالی که با دست دود های بلند شده از اسپند و از صورتم پاک میکردم غریدم
+عهه جمعش کن این کث//افت//وو ، نفسم رفت!
=عه آدم باش دیگه ، میخواستم اول کاری قبولت کنن
+تو نمیدونی من به اسپند حساسیت دارمو اونوقت قشنگ میکنی تو تخ//م چشممم؟!
قیافه مظلومی به خودش گرفت
=ببشید من..من
+باشه باوا ، فهمیدم نیتت خیره
چشماش چنان برقی زد اومد و محکم ماچم کرد
+عههه گم//شو اونور پل//ش
=چته تو عم یه ماچ خواستیم بکنیمااا
+من نمیخوام تو ماچم کنی ، باس کیو ببینم؟!
=منو!
&_&_&_&_&_&_&_&_&_&_&_&_&_&_&_&&_&_&_
٪همینحاست؟!
+بله ممنون
آخیش خدایا خودت امروز اخر و عاقبت مونو بخیر بگذرون!
بسم الله هی گفتمو..
وات چرا شیش تا دکمه داره؟!!
کدومو بزنم؟!
یک ربعی بود که دو دوتا چار تا میکردم اخرش حرصی شدمو زنگ زدم به دا ئون
+الو کُرِه خَر؟!
=چیه تر زدی به خوابم
+من یکساعته اینجا سگ لرزه میزنم ، اونوقت تو ، تو جای گرمو نرم تختت خوابیدی؟!
=چرا گیر میدی بورام مگع پری//ودی؟؛
+یه شماره تماسو آدرس دادی بعد شد حاجی حاجی مکه؟!
مثل اینکه فهمید امروز از دنده چپ بلند شدم ، میخواست از دنده راست بلند شه واسه من.
صداشو پشت تلفن نازک کرد :
=ببین عقشم آروم باشه نفس عمیق بکش بزا...
+خفه شو دا ئون الان وقت این حرفاست؟! مرده منتظر منه از//گل اونوقت تو داری به من درس روانشناسی میدی؟!
با صدای معبوصی گفت :
=عهه ببین من هرچی میخوام باتو اینجوری باشم تو با من اونجوری.
+گمشو وقت این س//س//شعراتو ندارم بنال کدوم دکمه ست
=اول صبحی زنگ زدی اینو بگی؟!
+ها !
چند لحظه سکوت سنگینی بینمون فرا میگیرد بعد با جیغ جیغ کردناش پشت گوشی صد جور فاتحه و صلوات نذر کردم
=از//گل ، بی نام//وس ، بی فان//وس ، اخهه مگهه من خونش رفتم که بدونممم
اعااا راست میگه ، مگه این مادر مرده تا حالا خونش اومده بود؟!
تو همین فکرا بودم که صدای کسی از پشت ایفون منو به خودم آورد.
امروز مجبور شدم از تخت خواب آبی مخملی گرمو نرمم بزنم برم خونه اون یاروعه
=عه وایسا بوراماااااا
برگشتم سوالی سر تکون دادم چیه؟!
با چشمو ابرو به وسیله دستش اشاره کرد
عین مونگلا از بالا نگاه رو گرفتم تا پایین و..
+اوه وای ننه عجب مم//ه هایی داری؟!
=پدسگگ صد جا دیگه تو باید دقیقا به مون نقطه زل بزنیییی
+هوووی صدا واسه من بلند نکناااا
قیافه شو عین سکته ایااا کرد و با حالت نمایشی یه چ//سه اشکی که ریخته بودو با انگشت اشارش پاک کرد
=بشکه این دست که نمک نداره
تأسف بهش نگاه کردم که خودش فهمیدو بالاخره به ذات آدم بودنش برگشت
=عه واا ببین یادم رفت ، هواس واسه آدم نمیزازی کهه
بیا عزیزم اسپند دونه دونه..
در حالی که با دست دود های بلند شده از اسپند و از صورتم پاک میکردم غریدم
+عهه جمعش کن این کث//افت//وو ، نفسم رفت!
=عه آدم باش دیگه ، میخواستم اول کاری قبولت کنن
+تو نمیدونی من به اسپند حساسیت دارمو اونوقت قشنگ میکنی تو تخ//م چشممم؟!
قیافه مظلومی به خودش گرفت
=ببشید من..من
+باشه باوا ، فهمیدم نیتت خیره
چشماش چنان برقی زد اومد و محکم ماچم کرد
+عههه گم//شو اونور پل//ش
=چته تو عم یه ماچ خواستیم بکنیمااا
+من نمیخوام تو ماچم کنی ، باس کیو ببینم؟!
=منو!
&_&_&_&_&_&_&_&_&_&_&_&_&_&_&_&&_&_&_
٪همینحاست؟!
+بله ممنون
آخیش خدایا خودت امروز اخر و عاقبت مونو بخیر بگذرون!
بسم الله هی گفتمو..
وات چرا شیش تا دکمه داره؟!!
کدومو بزنم؟!
یک ربعی بود که دو دوتا چار تا میکردم اخرش حرصی شدمو زنگ زدم به دا ئون
+الو کُرِه خَر؟!
=چیه تر زدی به خوابم
+من یکساعته اینجا سگ لرزه میزنم ، اونوقت تو ، تو جای گرمو نرم تختت خوابیدی؟!
=چرا گیر میدی بورام مگع پری//ودی؟؛
+یه شماره تماسو آدرس دادی بعد شد حاجی حاجی مکه؟!
مثل اینکه فهمید امروز از دنده چپ بلند شدم ، میخواست از دنده راست بلند شه واسه من.
صداشو پشت تلفن نازک کرد :
=ببین عقشم آروم باشه نفس عمیق بکش بزا...
+خفه شو دا ئون الان وقت این حرفاست؟! مرده منتظر منه از//گل اونوقت تو داری به من درس روانشناسی میدی؟!
با صدای معبوصی گفت :
=عهه ببین من هرچی میخوام باتو اینجوری باشم تو با من اونجوری.
+گمشو وقت این س//س//شعراتو ندارم بنال کدوم دکمه ست
=اول صبحی زنگ زدی اینو بگی؟!
+ها !
چند لحظه سکوت سنگینی بینمون فرا میگیرد بعد با جیغ جیغ کردناش پشت گوشی صد جور فاتحه و صلوات نذر کردم
=از//گل ، بی نام//وس ، بی فان//وس ، اخهه مگهه من خونش رفتم که بدونممم
اعااا راست میگه ، مگه این مادر مرده تا حالا خونش اومده بود؟!
تو همین فکرا بودم که صدای کسی از پشت ایفون منو به خودم آورد.
۵.۲k
۳۱ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.