اینو اگه لایک نکنین مطمعن میشم که آرمی نیستین هر لایک یه
اینو اگه لایک نکنین مطمعن میشم که آرمی نیستین هر لایک یه یایک پشت سرشم داره این داستان پارت اول اگه پارت دوم رو میخوایین باید لایک کنین خیلی خیلی بامزه هستش به بقیه ی پستامم سر بزنین لطفا چه ها تو کلاس نشسته بودن طبق معمول شوگا و جی هوپ داشتن باهمدیگه شوخی میکردن و میخندیدن ، وی زل زده بود به کوکی و تو فکر بود،کوکی با کاغذ های اضافیش موشک درست میکرد و پرتشون میکرد وسط کلاس این عادت همیشگیش بود کلاس پر از موشکایی بود که کوکی درستشون کرده بود...
--------------------------------------------------------------
از زبان کوکی
حوصلم بد جور سررفته بود اه بازم قراره این کلاس کسل کننده رو تحمل کنم با اون معلم ایکبیری حداقل اگه با جین همسن بودیم الان تو یه کلاس بودیم انقد حوصلم سر نمیرفت
این پسره تهیونگ هم اعصابمو ریخته به هم چرا آخه همش بهم زل میزنه،منکه بهش گفتم ازش خوشم نمیاد..واقعا که!اه
بالاخره در باز شد و معلم اومد تو امااااا ایندفه تنها نبود وااااو یه پسر خوشگل باهاش بود
اومدن تو آقای چانگ(معلم)سلام کرد و کلاس ساکت شد و میشه گفت همه داشتن به اون پسره نگاه میکردن آقای چانگ دستشو رو شونه اون گذاشت و گفت بچه ها دانش آموز جدید داریم ایشون پسر یکی از
سرمایه داران سئول هستند سایز چشم بچه ها یهو شد دوبرابر بعدش پسره تعظیم کرد وخودشو معرفی کرد
سلام من پارک جیمین هستم-
متوجه نگاه های تهیونگ به جیمین شدم سرمو تکون دادم ولی خیالم راحت شد که دیگه کاری به کار من نداره
معلم رو به جیمین کرد و گفت :میتونی هر جا که خواستی بشینی
جیمین آروم جلو اومد و رفت بشینه کههههه یکی بلند گفت :بیا پیش من بشین اینجا خالیه...همه بهش زل زدن بعععععله حدسم درست بود...نمیتونه کسی باشه غیر از تهیونگ ...
جیمین هم یکم فکر کرد و با یه لبخند با نمک ریز رفت و کنار وی نشست.
--------------------------------------------------------------
از زبان کوکی
حوصلم بد جور سررفته بود اه بازم قراره این کلاس کسل کننده رو تحمل کنم با اون معلم ایکبیری حداقل اگه با جین همسن بودیم الان تو یه کلاس بودیم انقد حوصلم سر نمیرفت
این پسره تهیونگ هم اعصابمو ریخته به هم چرا آخه همش بهم زل میزنه،منکه بهش گفتم ازش خوشم نمیاد..واقعا که!اه
بالاخره در باز شد و معلم اومد تو امااااا ایندفه تنها نبود وااااو یه پسر خوشگل باهاش بود
اومدن تو آقای چانگ(معلم)سلام کرد و کلاس ساکت شد و میشه گفت همه داشتن به اون پسره نگاه میکردن آقای چانگ دستشو رو شونه اون گذاشت و گفت بچه ها دانش آموز جدید داریم ایشون پسر یکی از
سرمایه داران سئول هستند سایز چشم بچه ها یهو شد دوبرابر بعدش پسره تعظیم کرد وخودشو معرفی کرد
سلام من پارک جیمین هستم-
متوجه نگاه های تهیونگ به جیمین شدم سرمو تکون دادم ولی خیالم راحت شد که دیگه کاری به کار من نداره
معلم رو به جیمین کرد و گفت :میتونی هر جا که خواستی بشینی
جیمین آروم جلو اومد و رفت بشینه کههههه یکی بلند گفت :بیا پیش من بشین اینجا خالیه...همه بهش زل زدن بعععععله حدسم درست بود...نمیتونه کسی باشه غیر از تهیونگ ...
جیمین هم یکم فکر کرد و با یه لبخند با نمک ریز رفت و کنار وی نشست.
۱۶.۱k
۱۱ بهمن ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.