Pt34
{از زبان ا/ت} اخیش دیشب چ خوب خوابیدم( ارع عین خر کیف کرده بچم اون ور بیهوش شده) ا/ت: اه ...خدا چ حس خوبیه پاشدم ی تیکه کاغذ خودکار اوردم نوشتم: آه ....خدا...چه ...حس....خوبیه....بعد از.....سال ها در اتاق دوران کودکی ام خوابیدم و دوبارع بوی عرق لباس های بابا صدای میو میو عژدر، همسایه های فوضول،شلوار کردی های بابا ،دماپایی مامان ،دوش اب،فاظلاب.... من در حالی ک سبد لباس چرک هارو رو کولم حمل میکنم: ن بابا.. تو نویسنده ای من اداتو در میارم ا/ت: اهههه چرا جای حساس اومدی من: بکش کنار همه زیر پیرهین های عباس اقا بریز تو این سبد تا فردا شب کار دارم ایییش ا/ت: تو اون کشو پایینیس من:ی وقت دس ب سیاه سفید نزنی بدت نمیاد ک ی سر بری بزنی ب شوهرت انداختیش پیش داش ددیت مامیت دارع حسابی صفا میکنه ا/ت: چیشدع مگه { از زبون یونگی} یونگی: میگم عباس اقا : چی یونگی: شغل شما چیست؟ عباس اقا: من؟ اعظم خانم: اوهههههه ..پسرم میدونی تو این ۴۰_۵۰سال ک منو گرفته چن هزار بار شغل عوض کردع عباس اقا: من همیشه میخواستم چیزای جدید تجربه کنم یونگی: بل بل میفرمودین عباس اقا: خب من ی زمان پیش کربه عبدلله دارو گیاهی کار کردم(مردم با خوردن دارو های عباس اقا تا دو روز بیهوش میشدن بعد روز دوم ک بهوش میومدن پیش فعالی میگرفتن) بعد رفتم پیش حسین شاتری(نون وایی تا مرز اتیش گرفتن رف برگش) بعد رفتم پیش بهادر خان آب گرم(ی بار میخواس ماساژ تمرین کنه زد شونه بهادر خان شکست) بعد رفتم تعویض روغنی،بعد...،بعد.... ،بعد ....،بعد....،بعد... یونگی: ماشالله بزنم ب تخته چشم نخوری همه کارارو کردی ک عباس اقا: من تو زندگیم خیلی کارا کردم،ولی...مهم ترین کاری ک کردم زندگی بود من:👏🏻افرین،افرین عباس اقا این اولین بارع دارم جمله های معنی دار از دهن شما میشنوم کل این محل جلو ی کره ای سر بلند کردی عباس اقا: بل دانشمندان پروفسورانی مثل من هیچ وقت کشف نشدن من: ولی من الان کشفت کردم میخوام ببرت بقالی جتبی خان یکم کاسب شیم عباس اقا: حرف مف نزن برو گمشو لباسامو بشور من: خب بابا(عکس ات اص بعدی)
۸.۸k
۱۴ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.