چند پارتی از تهیونگ درخواستی
چند پارتی از تهیونگ #درخواستی
وقتی تیک تاکر بودی ولی...
ویو ا/ت
داشتیم با یورا خرید میکردیم که گوشیم زنگ خورد
ا/ت: بله مامان؟
جیا: کجایی هان مگه نگفتم زود بیا(عصبی )
ا/ت: دارم میام (کلافه)
یورا من باید برم بعدا بهت زنگ میزنم
یورا: اوکی مشنگ میبینمت بای(رفت)
رفتم به سمت خونه لباس مرتبی پوشیدم و از خونه زدم بیرون رسیدن به عمارت کیم هوم خوشگل بود ماشین رو تو حیاط پارک کردم
ویو ته
رفته بودم پیش مینا
مینا: ته ته دوباره کی میای؟(لوس)
ته: میام ... فعلا اینا خونه ی ما دعوتن(جدی)
مینا: اههه دختره ی نچسب(لوس کردن خودش)
ته: فعلا رفتم بای(رفت)
رسیدم عمارت دیدم ماشین ا/ت پارک شده رفتم تو
مامان ته: کجا بودی هان؟(عصبی)
ته: مامان ترو خدا ولم کن الان که اومدم (بی حوصله)
رفتیم نشستیم پس ا/ت کو ماشینش که تو حیاط بود ( تو فکر )
مامان ا/ت کجاست؟
مامان ته: حیاط پشتیه . رفتم دیدم داره ویدیو میگیره این نمیخواد بیخیال بشه رفتم از پشت داشتم نگاش میکردم بعد از اینکه تموم شد رفتم پیشش
ویو ا/ت
داشتم تو حیاط چالش میرفتم که یهو
ته: واقعا بابا بس کن اینا دیگه اینا چه ادا در میاری
ا/ت: به تو چه(سرد و جدی)
ته: راست میگی اصلا به من چه تو دلقکی (پوزخند) و رفت
اهعههه آدم دلش میخواد جرش بده بعد هزار تا فحش دادن رفتم تو عمارت
همین طوری نشسته بودیم که با حرفی که بابام زد جا خوردم
لی: ا/ت تو باید با تهیونگ ازدواج کنی
ا/ت و ته: چییییییییی(داد)
آقای کیم: همین که گفتیم(جدی)
ته: بابا شوخیت گرفته واقعاا ( داد و عصبی)
آقای کیم : داد نزن سر من ( داد و سیلی)
ته: واقعا که ( رفت)
ا/ت: منم نمیخوام همین الان تمومش کنید( داد و عصبانی)
جیا: ا/ت ( عصبی)
ا/ت: بسه مامان تموم شد من میرم(رفت)
ویو ته
از عمارت اومدم بیرون چند تا مشت کوبیدم به فرمون اهههههه لعنت بهتون
اسلاید دوم( لباس ا/ت)
لایک و کامنت یادت نره کیوتم 🤍😉
وقتی تیک تاکر بودی ولی...
ویو ا/ت
داشتیم با یورا خرید میکردیم که گوشیم زنگ خورد
ا/ت: بله مامان؟
جیا: کجایی هان مگه نگفتم زود بیا(عصبی )
ا/ت: دارم میام (کلافه)
یورا من باید برم بعدا بهت زنگ میزنم
یورا: اوکی مشنگ میبینمت بای(رفت)
رفتم به سمت خونه لباس مرتبی پوشیدم و از خونه زدم بیرون رسیدن به عمارت کیم هوم خوشگل بود ماشین رو تو حیاط پارک کردم
ویو ته
رفته بودم پیش مینا
مینا: ته ته دوباره کی میای؟(لوس)
ته: میام ... فعلا اینا خونه ی ما دعوتن(جدی)
مینا: اههه دختره ی نچسب(لوس کردن خودش)
ته: فعلا رفتم بای(رفت)
رسیدم عمارت دیدم ماشین ا/ت پارک شده رفتم تو
مامان ته: کجا بودی هان؟(عصبی)
ته: مامان ترو خدا ولم کن الان که اومدم (بی حوصله)
رفتیم نشستیم پس ا/ت کو ماشینش که تو حیاط بود ( تو فکر )
مامان ا/ت کجاست؟
مامان ته: حیاط پشتیه . رفتم دیدم داره ویدیو میگیره این نمیخواد بیخیال بشه رفتم از پشت داشتم نگاش میکردم بعد از اینکه تموم شد رفتم پیشش
ویو ا/ت
داشتم تو حیاط چالش میرفتم که یهو
ته: واقعا بابا بس کن اینا دیگه اینا چه ادا در میاری
ا/ت: به تو چه(سرد و جدی)
ته: راست میگی اصلا به من چه تو دلقکی (پوزخند) و رفت
اهعههه آدم دلش میخواد جرش بده بعد هزار تا فحش دادن رفتم تو عمارت
همین طوری نشسته بودیم که با حرفی که بابام زد جا خوردم
لی: ا/ت تو باید با تهیونگ ازدواج کنی
ا/ت و ته: چییییییییی(داد)
آقای کیم: همین که گفتیم(جدی)
ته: بابا شوخیت گرفته واقعاا ( داد و عصبی)
آقای کیم : داد نزن سر من ( داد و سیلی)
ته: واقعا که ( رفت)
ا/ت: منم نمیخوام همین الان تمومش کنید( داد و عصبانی)
جیا: ا/ت ( عصبی)
ا/ت: بسه مامان تموم شد من میرم(رفت)
ویو ته
از عمارت اومدم بیرون چند تا مشت کوبیدم به فرمون اهههههه لعنت بهتون
اسلاید دوم( لباس ا/ت)
لایک و کامنت یادت نره کیوتم 🤍😉
۲۲.۴k
۱۲ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.