p8
p8
بعد چن مین برگشت و بم گف اماده شم بریم لیا رو هم مرخص کردن
توراه
لیا: ته من امروزو میام پیش شما
ته: لازم نیس
ا. ت: ته بزا بیاد
ته: تو خفه شو ک برات تنبیهاتی در نظر گرفتم
لیا تو دلش: ا. ت خدا امشبو بت رحم کنه
ا. ت: ته؟
ته: هم؟
ا. ت: تو بیمارستان حرفی ک زدی شوخی بود دیگه نه؟
بم نگاه کرد بعدشم به جلو نگاه کرد
ته: مگه من با تو شوخی دارم!؟
ا. ت: تو حتی نظر منم نمیپرسی واسه خودت میبری میدوزی
ته: نظر تو برام مهم نیس چون من هر کاری دلم بخاد میکنم
ا. ت: هه
ته لیاـ رو رسوند خونش و مام بعد چن مین رسیدیم خونه
1 نصف شب بود رفته بودم حموم تا میتونستم طولش دادم ک ته بخواب
لباسمو پوشیدم و موهامو خشک کردم وقتی داشتم از اتاقش میرفتم بیرون دیدم بیداره تا منو دید
ته: کجا توله
ا. ت: دارم میرم بخوابم
ته: پس تنبیهت چی؟
ا. ت: من خوابم میاد میرم بخوابم
داشتم میرفتم ک ته جلو تر ازم پاشد و درو بست و قفلش کرد اومد سمتم انقدر اومد جلو ک من رفتم رسیدم ب تاج تخت
ا. ت: ته تورو خدا درد داره(با بغض)
ته: سعی میکنم اروم تر انجامش بدم خب؟
ا. ت: خواهش میکنم ته اومد جلوم نشست و گف بیا بغلم از ترسم پاشدم رفدم
منو اروم بوسید و دم گوشم گف
میخوام برای همیشه مال من باشی و
(بقیشو دیگه خودتون میدونید خدا رحم کنه)
پرش زمانی صبح
بعد چن مین برگشت و بم گف اماده شم بریم لیا رو هم مرخص کردن
توراه
لیا: ته من امروزو میام پیش شما
ته: لازم نیس
ا. ت: ته بزا بیاد
ته: تو خفه شو ک برات تنبیهاتی در نظر گرفتم
لیا تو دلش: ا. ت خدا امشبو بت رحم کنه
ا. ت: ته؟
ته: هم؟
ا. ت: تو بیمارستان حرفی ک زدی شوخی بود دیگه نه؟
بم نگاه کرد بعدشم به جلو نگاه کرد
ته: مگه من با تو شوخی دارم!؟
ا. ت: تو حتی نظر منم نمیپرسی واسه خودت میبری میدوزی
ته: نظر تو برام مهم نیس چون من هر کاری دلم بخاد میکنم
ا. ت: هه
ته لیاـ رو رسوند خونش و مام بعد چن مین رسیدیم خونه
1 نصف شب بود رفته بودم حموم تا میتونستم طولش دادم ک ته بخواب
لباسمو پوشیدم و موهامو خشک کردم وقتی داشتم از اتاقش میرفتم بیرون دیدم بیداره تا منو دید
ته: کجا توله
ا. ت: دارم میرم بخوابم
ته: پس تنبیهت چی؟
ا. ت: من خوابم میاد میرم بخوابم
داشتم میرفتم ک ته جلو تر ازم پاشد و درو بست و قفلش کرد اومد سمتم انقدر اومد جلو ک من رفتم رسیدم ب تاج تخت
ا. ت: ته تورو خدا درد داره(با بغض)
ته: سعی میکنم اروم تر انجامش بدم خب؟
ا. ت: خواهش میکنم ته اومد جلوم نشست و گف بیا بغلم از ترسم پاشدم رفدم
منو اروم بوسید و دم گوشم گف
میخوام برای همیشه مال من باشی و
(بقیشو دیگه خودتون میدونید خدا رحم کنه)
پرش زمانی صبح
۵۰.۹k
۲۷ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.