خانواده
پارت 61
***
کوک: یونگ خوابید!..( از یقه هودی ا/ت نگاه کردم)
ا/ت: خوبه
کوک: میای فیلم ببینیم!؟
ا/ت: باشه.. پاهامو انداختم رو کوک و سرمو گذاشتم رو شونه اش و با هم فیلم میدیم*
کوک: داری برای خواب آماده میشی یا برای فیلم؟
ا/ت: هردو 😂..یونگ هم زیر هودیم خواب بود*
کوک:😂
*****
ا/ت: کی میرسیم؟
کوک:دوساعت دیگه..میریم هتل وسایل رو بچنیم بعد ده دقیقه استراحت کنیم بعد میریم برای شام ..هودی ا/ت شروع کرد به تکون خوردن و صدای یونگ در اومد* سلام پسر کوچولو
یونگ: جیغ* ( زیر هودی گیر کردن)
ا/ت: مامانی صبرکنن* (درش آوردم) سلاممم
***
کوک: یونگ خوابید!..( از یقه هودی ا/ت نگاه کردم)
ا/ت: خوبه
کوک: میای فیلم ببینیم!؟
ا/ت: باشه.. پاهامو انداختم رو کوک و سرمو گذاشتم رو شونه اش و با هم فیلم میدیم*
کوک: داری برای خواب آماده میشی یا برای فیلم؟
ا/ت: هردو 😂..یونگ هم زیر هودیم خواب بود*
کوک:😂
*****
ا/ت: کی میرسیم؟
کوک:دوساعت دیگه..میریم هتل وسایل رو بچنیم بعد ده دقیقه استراحت کنیم بعد میریم برای شام ..هودی ا/ت شروع کرد به تکون خوردن و صدای یونگ در اومد* سلام پسر کوچولو
یونگ: جیغ* ( زیر هودی گیر کردن)
ا/ت: مامانی صبرکنن* (درش آوردم) سلاممم
۱۰.۶k
۱۰ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.