𝓟 ²
𝓟 ²
𝓡𝓪𝓲𝓷 𝓸𝓯 𝓼𝓹𝓻𝓲𝓷𝓰 𝓯𝓵𝓸𝔀𝓮𝓻𝓼
𝓽𝓱𝓮 𝓪𝓾𝓽𝓱𝓸𝓻:𝓟𝓪𝓻𝓴 𝓙𝓲𝔂𝓸𝓸𝓷
𝓒𝓸𝓾𝓹𝓵𝓮:𝓳𝓲𝓶𝓲𝓷 𝓪𝓷𝓭 𝓼𝓸𝓷𝓱𝓮𝓮
با شتاب از بغل مرد بیرون آمد و گفت شاهزاده جیمین احیانا شما که نمیخواین به جونگکوک حرفی بزنین؟
_ فلش افتر به ۳۰ دقیقه بعد_
_ خانه خانواده جئون_
جونگ کوک چشم غرهای به خواهرش رفت و با لبخندی که از حرص بود لب زد: هیونگ احیاناً کار دیگهای نکرد؟
جیمین لبخند خیره کننده به سونهی زد و دم گوش کوک چیزی گفت...
سونهی نمیدانست حرفی که بینشان رد و بدل شده چیست اما به خوبی آگاه بود حکم مرگش صادر شده!
هر قدمی که به کوک برمیداشت ترس سونهی را چند برابر میکرد؛
سون هی: داداش جونم:> خون خودتو کثیف نکن عزیز دلم...
پسر با حرص گفت :نه عزیز دلم خون خودمو کثیف نمیکنم آبجی کوچولو فقط شنیدم شما یه غلطهایی کردی و لطف کردی ولیعهد رو دید زدی و ارزش واقعی ایشون که با اسم کوچیک هم صداش زدیم برام روشن شد
با لبخند ملیح گفت: این هیونگ شما از کی اونجا تشریف داشت...
#Rain_of_spring_flowers
#Park_Jiyoon
𝓡𝓪𝓲𝓷 𝓸𝓯 𝓼𝓹𝓻𝓲𝓷𝓰 𝓯𝓵𝓸𝔀𝓮𝓻𝓼
𝓽𝓱𝓮 𝓪𝓾𝓽𝓱𝓸𝓻:𝓟𝓪𝓻𝓴 𝓙𝓲𝔂𝓸𝓸𝓷
𝓒𝓸𝓾𝓹𝓵𝓮:𝓳𝓲𝓶𝓲𝓷 𝓪𝓷𝓭 𝓼𝓸𝓷𝓱𝓮𝓮
با شتاب از بغل مرد بیرون آمد و گفت شاهزاده جیمین احیانا شما که نمیخواین به جونگکوک حرفی بزنین؟
_ فلش افتر به ۳۰ دقیقه بعد_
_ خانه خانواده جئون_
جونگ کوک چشم غرهای به خواهرش رفت و با لبخندی که از حرص بود لب زد: هیونگ احیاناً کار دیگهای نکرد؟
جیمین لبخند خیره کننده به سونهی زد و دم گوش کوک چیزی گفت...
سونهی نمیدانست حرفی که بینشان رد و بدل شده چیست اما به خوبی آگاه بود حکم مرگش صادر شده!
هر قدمی که به کوک برمیداشت ترس سونهی را چند برابر میکرد؛
سون هی: داداش جونم:> خون خودتو کثیف نکن عزیز دلم...
پسر با حرص گفت :نه عزیز دلم خون خودمو کثیف نمیکنم آبجی کوچولو فقط شنیدم شما یه غلطهایی کردی و لطف کردی ولیعهد رو دید زدی و ارزش واقعی ایشون که با اسم کوچیک هم صداش زدیم برام روشن شد
با لبخند ملیح گفت: این هیونگ شما از کی اونجا تشریف داشت...
#Rain_of_spring_flowers
#Park_Jiyoon
۹۸۹
۰۹ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.