تک پارتی جین
شب بود و هوا خیلی سرد بود حاضر بودم بمیرم ولی هیچ وقت به اون خونه بر نگردم تو خودم جمع شده بودم و راه می رفتم یه دفعه یه ماشین پیچید جلوم. برگشتم و خواستم فرار کنم که دستم کشیده شد و رفتم تو بغل یک نفر
+دختره ی احمق امشب شب مرگته
_به درک منو بکش راحتم کن دیگه به اینجام رسیده نمی تونم تحمل کنم تا می باید سختی بکشم
اشک از چشمام جاری شد با این حرفم زی اکشن خیلی حیرت آوری نشون داد
_م....من و ببخش
با این حرفش شوکه شدم ولی خودم رو بیشتر تو آغوشش فرو کردم همین که این حرف رو از صمیم قلبم می زد برام کلی ارزش داشت
+دختره ی احمق امشب شب مرگته
_به درک منو بکش راحتم کن دیگه به اینجام رسیده نمی تونم تحمل کنم تا می باید سختی بکشم
اشک از چشمام جاری شد با این حرفم زی اکشن خیلی حیرت آوری نشون داد
_م....من و ببخش
با این حرفش شوکه شدم ولی خودم رو بیشتر تو آغوشش فرو کردم همین که این حرف رو از صمیم قلبم می زد برام کلی ارزش داشت
۳۵.۸k
۱۳ شهریور ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.