(نفرت نا تمام)Part.13
ا/ت*ویو
جیمین کولم کرد.
ولی نتونست از سر بالایی ببرتم.
بخاطر همین گذاشتم زمین.
ظهر شد.
اما اصلا نتونستم راه برم جیمین گفت
جیمین:نمیتونم برم کمک بیارم میترسم اتفاقی واست بیوفته بخاطر همین از این دریاچه کنارمون ماهی میگیرم تا بخوریم اتیش هم باید بکنم.
ا/ت:اره بهترین فکر ماهی گرفتن و اتیش درست کردن.
جیمین:فکر نمیکردم اولین روزه کاریم اینطور پیش بره.
ا/ت:اره منم
جیمین*ویو
بعدش از دریاچه ماهی گرفتم اتیش کردم و.
درست کردم ماهی هارو تا غروب طول کشید.
ا/ت گفت
ا/ت:جیمین خیلی پاهام یهو درد گرفت.
جیمین:همون جای زخمش
ا/ت:اره.
جیمین:صبر کن بیام.
ا/ت:چیکار کنیم.
جیمن:اول غذامون رو بخریم و بعدش یه کاری میکنیم
غذامون رو خوردیم.
شب شده بود.
الان که ا/ت رو اصلا نمیتونم تنها بذارم.
داشتیم کنار اتیش حرف میزدیم.
من از بچه گیم واسش تعریف کردم.
اونم گفت
ا/ت:یعنی تو انقدر سختی کشیدی
جیمیت:اره.
ا/ت:(سر جیمین رو گذاشت روی شونش و گفت)تو خیلی ادم خاصی هستی میدونستی
جیمین:توهم خیلی ا/ت.
ا/ت:مرسی جیمین.
پایان
جیمین کولم کرد.
ولی نتونست از سر بالایی ببرتم.
بخاطر همین گذاشتم زمین.
ظهر شد.
اما اصلا نتونستم راه برم جیمین گفت
جیمین:نمیتونم برم کمک بیارم میترسم اتفاقی واست بیوفته بخاطر همین از این دریاچه کنارمون ماهی میگیرم تا بخوریم اتیش هم باید بکنم.
ا/ت:اره بهترین فکر ماهی گرفتن و اتیش درست کردن.
جیمین:فکر نمیکردم اولین روزه کاریم اینطور پیش بره.
ا/ت:اره منم
جیمین*ویو
بعدش از دریاچه ماهی گرفتم اتیش کردم و.
درست کردم ماهی هارو تا غروب طول کشید.
ا/ت گفت
ا/ت:جیمین خیلی پاهام یهو درد گرفت.
جیمین:همون جای زخمش
ا/ت:اره.
جیمین:صبر کن بیام.
ا/ت:چیکار کنیم.
جیمن:اول غذامون رو بخریم و بعدش یه کاری میکنیم
غذامون رو خوردیم.
شب شده بود.
الان که ا/ت رو اصلا نمیتونم تنها بذارم.
داشتیم کنار اتیش حرف میزدیم.
من از بچه گیم واسش تعریف کردم.
اونم گفت
ا/ت:یعنی تو انقدر سختی کشیدی
جیمیت:اره.
ا/ت:(سر جیمین رو گذاشت روی شونش و گفت)تو خیلی ادم خاصی هستی میدونستی
جیمین:توهم خیلی ا/ت.
ا/ت:مرسی جیمین.
پایان
۸.۰k
۱۴ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.