"وانشات"
وقتی بچت داره به دنیا میاد و درد داری :
نامجون : عزیزممم ارومم باش نفس عمیق بکش داریم میرسیم بیمارستانننن..... بکشین کنارررررر
جین : هوفففف نفس عمیققق بزاررر بیا بریممم ( وسایل رو برداشت خودش تنهایی رفت)
ا/ت : عایییی جیننننن کجا میرییی پس من چیییی انگار تو میخوای زایمان کنیییی
جین : اییی واییی بیااا
شوگا :
ا/ت : جیغغغغغ شوگاااا پاشوووو کیسه اب پاره شدههههههه نیستتت بچه نیستتتت
شوگا : عزیزممممم اروم باشش چیشده ( وقتی دید پاشد با همون لباس خواب سوار ماشین کرد رفتن بیمارستان)
جیهوب : اینا از قبل میدونستن و الان بچه شون کاملا سالم بغل گرفتن ( ویییی ننههه 🥲✨)
جیمین : جوجه مون در چه حالیه..؟
ا/ت : جیمینا احساس میکنم درد دارممم
جیمین : پاشووووو بریم بیمارستاننن ( ا/ت رو تو بغلش گرفت بدون اینکه چیزی برداره از خونه زد بیرون)
تهیونگ : ا/ت عزیزم امروز دوست داری چی بخوریم..؟
ا/ت : تهیونگگ بچه داره میاددددد
تهیونگ : بگو جان تهیونگگگگگ
ا/ت : عایییی الان وقت شوخی نیستتتت داره میادددد
تهیونگ : ( اومد با اون دستای پدصگش ا/ت رو گرفت برد گذاشت تو ماشین با سرعت جت رفت بیمارستان یه نی نی خوشگل موشگل به دنیا اومدد)
جونگ کوک : شیرموز درست کردم واسه نی نی مون
ا/ت : عاخ عاخ احساس میکنم یکم درد دارم میشه بعدا بخورم..؟
جونگ کوک : بزار ببینم... امروز چندمه..؟ بچههه بچههههه قراره تو این روز بدنیا
ا/ت : جونگ کوکااا استرس نده بهمممم عایییی
جونگ کوک : پاشوووو بریممم ( خودش کلیدای ماشین رو برداشت رفت سوار شد ا/ت یادش رفت نصف راه فهمید ا/ت نیست برگشت برش داشتتت 😂😭😭😭 )
درخواستی*
نامجون : عزیزممم ارومم باش نفس عمیق بکش داریم میرسیم بیمارستانننن..... بکشین کنارررررر
جین : هوفففف نفس عمیققق بزاررر بیا بریممم ( وسایل رو برداشت خودش تنهایی رفت)
ا/ت : عایییی جیننننن کجا میرییی پس من چیییی انگار تو میخوای زایمان کنیییی
جین : اییی واییی بیااا
شوگا :
ا/ت : جیغغغغغ شوگاااا پاشوووو کیسه اب پاره شدههههههه نیستتت بچه نیستتتت
شوگا : عزیزممممم اروم باشش چیشده ( وقتی دید پاشد با همون لباس خواب سوار ماشین کرد رفتن بیمارستان)
جیهوب : اینا از قبل میدونستن و الان بچه شون کاملا سالم بغل گرفتن ( ویییی ننههه 🥲✨)
جیمین : جوجه مون در چه حالیه..؟
ا/ت : جیمینا احساس میکنم درد دارممم
جیمین : پاشووووو بریم بیمارستاننن ( ا/ت رو تو بغلش گرفت بدون اینکه چیزی برداره از خونه زد بیرون)
تهیونگ : ا/ت عزیزم امروز دوست داری چی بخوریم..؟
ا/ت : تهیونگگ بچه داره میاددددد
تهیونگ : بگو جان تهیونگگگگگ
ا/ت : عایییی الان وقت شوخی نیستتتت داره میادددد
تهیونگ : ( اومد با اون دستای پدصگش ا/ت رو گرفت برد گذاشت تو ماشین با سرعت جت رفت بیمارستان یه نی نی خوشگل موشگل به دنیا اومدد)
جونگ کوک : شیرموز درست کردم واسه نی نی مون
ا/ت : عاخ عاخ احساس میکنم یکم درد دارم میشه بعدا بخورم..؟
جونگ کوک : بزار ببینم... امروز چندمه..؟ بچههه بچههههه قراره تو این روز بدنیا
ا/ت : جونگ کوکااا استرس نده بهمممم عایییی
جونگ کوک : پاشوووو بریممم ( خودش کلیدای ماشین رو برداشت رفت سوار شد ا/ت یادش رفت نصف راه فهمید ا/ت نیست برگشت برش داشتتت 😂😭😭😭 )
درخواستی*
۱۹.۲k
۲۲ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.