باران خونp33
تماس تموم شد که با ضرب در باز شد در کاملا از جا کنده شده و شکسته بود نامجون پیش از حد اعصبانی بود خیلی بد بهم نگاه میکرد و چماش دوباره قرمز بود
نامجون: چرا داری رو اعصابم راه میری
ا/ت: میرم پایین حولمو بردارم
ویو ات
دیشب وفتی که اومدیم بهم گفته بود حولمو کنار استخر بزارم چون امکان داره نامجون صبح که میره شرکت بخوام از ش استفاده کنم که بحث به اینجا کشیده شد
نامجون: من صلاح خودت رو میخوام{ داد}
ا/ت: دوباره شروع نکن اعصابم تازه اروم گرفته
نامجون: چرا داری میری اگه بری اون سونگ مین عوضی دوباره ظاهر میشه همونه که منو تلسم کرده اگه تو شونم رو لکس نمیکردی باور میکردم که مردی و تو مال اون میشدی میدونی تا الان چند تا دختر بی گناه رو باردار کرده و وقتی میفهمه که حامله ان اونا رو میکشه اون بی رحم ترین ادم دنیای پس من نمیخوام تو مثل بقیه باشی
ا/ت: میخوام برم حولمو بردارم از جلو در بیا کنار
نامجون: خودم میارمش
ا/ت: خودم دست و پا دارم{ نامجون رو هول میده}
ویو ا/ت
قدم هامو تند کردم تا ازش دور شم ولی اون همون طور که دستاش اوی جیب شلوارش بود راه میرفت و دنبالم میومد از راه روی اصلی رد شدم و به توی حیاط رسیدم دنبال خوله میگشتم ولی توی الاچیق{همون نشیمن ما خراسانی ها فکر کنم میگیم الاچیق}
نبود همون طور که بادقت اطراف رو زیر رو و رو میکردم دستم به عقب کشیده شد
نامجون: تو هیچ جا نمیری گفتم بهت
ا/ت: ولم کن
نامجون: چند بار بگم؟
ا/ت: سشوارم و حولم نیست کجاست
همین طور سرش داد میزدم که کشون کشون بردتم به سمت استخر
نامجون: اگه رو مخم بری میندازمت پایین
ا/ت:نکن میترسم اینجوری پرت بشم
نامجون: چرا داری رو اعصابم راه میری
ا/ت: میرم پایین حولمو بردارم
ویو ات
دیشب وفتی که اومدیم بهم گفته بود حولمو کنار استخر بزارم چون امکان داره نامجون صبح که میره شرکت بخوام از ش استفاده کنم که بحث به اینجا کشیده شد
نامجون: من صلاح خودت رو میخوام{ داد}
ا/ت: دوباره شروع نکن اعصابم تازه اروم گرفته
نامجون: چرا داری میری اگه بری اون سونگ مین عوضی دوباره ظاهر میشه همونه که منو تلسم کرده اگه تو شونم رو لکس نمیکردی باور میکردم که مردی و تو مال اون میشدی میدونی تا الان چند تا دختر بی گناه رو باردار کرده و وقتی میفهمه که حامله ان اونا رو میکشه اون بی رحم ترین ادم دنیای پس من نمیخوام تو مثل بقیه باشی
ا/ت: میخوام برم حولمو بردارم از جلو در بیا کنار
نامجون: خودم میارمش
ا/ت: خودم دست و پا دارم{ نامجون رو هول میده}
ویو ا/ت
قدم هامو تند کردم تا ازش دور شم ولی اون همون طور که دستاش اوی جیب شلوارش بود راه میرفت و دنبالم میومد از راه روی اصلی رد شدم و به توی حیاط رسیدم دنبال خوله میگشتم ولی توی الاچیق{همون نشیمن ما خراسانی ها فکر کنم میگیم الاچیق}
نبود همون طور که بادقت اطراف رو زیر رو و رو میکردم دستم به عقب کشیده شد
نامجون: تو هیچ جا نمیری گفتم بهت
ا/ت: ولم کن
نامجون: چند بار بگم؟
ا/ت: سشوارم و حولم نیست کجاست
همین طور سرش داد میزدم که کشون کشون بردتم به سمت استخر
نامجون: اگه رو مخم بری میندازمت پایین
ا/ت:نکن میترسم اینجوری پرت بشم
۱.۴k
۱۶ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.