عشق کیوت پارت ۱۰
نونا:خیلی ترسیدم.....آها الان میام پاهین
من:باز که مثل بزغاله ها حرف زدی
نونا:دوست دارم
من و نونا برگشتیم خونه
دیگه میخواستیم بخوابیم
من:شب بخییر من میخوام بخوابم
نونا:هییی....هییی لباسارو یادت رفت
من:اوه اصلا حواسم نبود
نونا:بیا این لباس من
منم لباسمو بهش دادم
هر کدوم رفتیم توی یه اتاق و لبامونو عوض کردیم موقعی که اومدیم شوکه شده بودیم هر دوتا مون
واقعا مگه میشه لباسامون کپی هم بود
حالا که دیگه موهامونم رنگ هم صورتی بود
دیگه خیلی ست بودیم
انگار خواهر و برادر بودیم
البته ازش هم خوشمون نمیومد
من:خوب دیگه.........برو بکپ
نونا:اهه بی جنبه
رفتیم و توی اتاقای جدا خوابیدیم
(از زبان نونا)
صبح از خواب بیدار شدم
یه بوی خوبی اومد
انگار بوی یه غذای خوبی میومد
اینقدر بوش خوب بود رفتم دنبالش دیدم جیمین خان داره کیمچی درست میکنه
رفتم ببینم چطور درست میکنه
چقدر مهارت مهارت داشن
جیمین:اوهههه......خانم خنگول بیدار شد.......همه کف بزنین
من:کمتر مزه بریز!
جیمین:بی خیال کیمچی میخوری؟؟؟
من:آره....آرع
نشستیم سر صندلی جیمین دوتا بشقاب برای منو خودش گذاشت بشقاب بزرگ کیمچی رو گذاشت وسط میز و گفت
جیمین:هر چی خواستی بخور و بعد یه لبخند کوچولوی شیطانی کرد
من:اوم اوکی
یکم برداشتم قاشق اول و گذاشتم دهند
من:ایییییی........اینقدر تنده....
وای دهنم سوخت یکم آب بهم بده
جیمین و نگاه کردم
ای انگل
از قصد کرده بود
من:خیلی خیلی.......ای
جیمین:چرا سانسور میکنی؟
من:حالا ول کن.........چطور خودت میخوای بخوری؟
جیمین:نگاه کن و یاد بگیر
اوههههه چطور میخورد....
من:باز که مثل بزغاله ها حرف زدی
نونا:دوست دارم
من و نونا برگشتیم خونه
دیگه میخواستیم بخوابیم
من:شب بخییر من میخوام بخوابم
نونا:هییی....هییی لباسارو یادت رفت
من:اوه اصلا حواسم نبود
نونا:بیا این لباس من
منم لباسمو بهش دادم
هر کدوم رفتیم توی یه اتاق و لبامونو عوض کردیم موقعی که اومدیم شوکه شده بودیم هر دوتا مون
واقعا مگه میشه لباسامون کپی هم بود
حالا که دیگه موهامونم رنگ هم صورتی بود
دیگه خیلی ست بودیم
انگار خواهر و برادر بودیم
البته ازش هم خوشمون نمیومد
من:خوب دیگه.........برو بکپ
نونا:اهه بی جنبه
رفتیم و توی اتاقای جدا خوابیدیم
(از زبان نونا)
صبح از خواب بیدار شدم
یه بوی خوبی اومد
انگار بوی یه غذای خوبی میومد
اینقدر بوش خوب بود رفتم دنبالش دیدم جیمین خان داره کیمچی درست میکنه
رفتم ببینم چطور درست میکنه
چقدر مهارت مهارت داشن
جیمین:اوهههه......خانم خنگول بیدار شد.......همه کف بزنین
من:کمتر مزه بریز!
جیمین:بی خیال کیمچی میخوری؟؟؟
من:آره....آرع
نشستیم سر صندلی جیمین دوتا بشقاب برای منو خودش گذاشت بشقاب بزرگ کیمچی رو گذاشت وسط میز و گفت
جیمین:هر چی خواستی بخور و بعد یه لبخند کوچولوی شیطانی کرد
من:اوم اوکی
یکم برداشتم قاشق اول و گذاشتم دهند
من:ایییییی........اینقدر تنده....
وای دهنم سوخت یکم آب بهم بده
جیمین و نگاه کردم
ای انگل
از قصد کرده بود
من:خیلی خیلی.......ای
جیمین:چرا سانسور میکنی؟
من:حالا ول کن.........چطور خودت میخوای بخوری؟
جیمین:نگاه کن و یاد بگیر
اوههههه چطور میخورد....
۴۴.۱k
۲۲ آبان ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.