عشق شیرین پارت۴
هایمین ویو)
جونگ کوک گفت :&یه چیزی کمه
€چی
&شیر موزززررر
*مگه به بقیه هم میدی
&آره
&برم بیارم
کوک رفت و ۸تا شیرموز آورد و به هرکی یدونه داد وبعد شروع کردیم به خوردن بعد خوردن ظرفارو جمع کردم و شستم و رفتم حال پیش اعضا کنار نامجون که داشت تلویزیوننگاه میکرد روی کاناپه نشستم دیدم داره تلویزیون داره سینمایی ونوم۱روپخش میکنه با نامجون نگاه میکردیم بعد تموم شدن فیلم ساعت رو نگاه کردم ساعت ۶و۴۵ دقیقه بود از رو کاناپه بلند شدم و کش و قوصی به بدنم دادم و بعد به سمت اتاق ته و جیمین رفتم در زدم(تق تق .....تق تق )
*بله
_منم
*بیا
درو باز کردم و رفتم داخل
_ته میگم یونتان کجاست
*اینجاست
وبه کنار کمد اشاره کرد
رفتم و یونتان رو بغل کردم و با خودم بردم حال تا بازی کنیم
جیمین ویو)
دوش گرفتم لباسام رو پوشیده بودم تاخواستم سشوار رو بردارم موهام رو خشک کنم جین صدامون کرد برای کیک و شوگا اومد و کوکی شیرموز آورد بعد از خوردن کیک رفتم اتاق تاموهام رو خشک کنم بعد از خشک کردن موهام رو تخت دراز کشیدم و خوابیدم
ته ویو)
بعد از خوردن کیک رو مبل تک نفره نشستم و بابقیه فیلم ونوم۱ رو نگاه کردیم بعد رفتم اتاق که دیدم جیمین خوابیده بیدارش نکردم و رفتم یه گوشه تخت نشستم و گوشیم رو نگاه کردم که صدای در اومد(تق تق.....تق تق)
هایمین بود اومده بود سراغ یونتان ،یونتان رو برداست رفت که بعد یه ۱۰دقیقه از گوشی هم خسته شدم و کنار جیمین دراز کشیدم زیاد طول نکشید که پلکام سنگین شد و خوابم برد....
جونگ کوک گفت :&یه چیزی کمه
€چی
&شیر موزززررر
*مگه به بقیه هم میدی
&آره
&برم بیارم
کوک رفت و ۸تا شیرموز آورد و به هرکی یدونه داد وبعد شروع کردیم به خوردن بعد خوردن ظرفارو جمع کردم و شستم و رفتم حال پیش اعضا کنار نامجون که داشت تلویزیوننگاه میکرد روی کاناپه نشستم دیدم داره تلویزیون داره سینمایی ونوم۱روپخش میکنه با نامجون نگاه میکردیم بعد تموم شدن فیلم ساعت رو نگاه کردم ساعت ۶و۴۵ دقیقه بود از رو کاناپه بلند شدم و کش و قوصی به بدنم دادم و بعد به سمت اتاق ته و جیمین رفتم در زدم(تق تق .....تق تق )
*بله
_منم
*بیا
درو باز کردم و رفتم داخل
_ته میگم یونتان کجاست
*اینجاست
وبه کنار کمد اشاره کرد
رفتم و یونتان رو بغل کردم و با خودم بردم حال تا بازی کنیم
جیمین ویو)
دوش گرفتم لباسام رو پوشیده بودم تاخواستم سشوار رو بردارم موهام رو خشک کنم جین صدامون کرد برای کیک و شوگا اومد و کوکی شیرموز آورد بعد از خوردن کیک رفتم اتاق تاموهام رو خشک کنم بعد از خشک کردن موهام رو تخت دراز کشیدم و خوابیدم
ته ویو)
بعد از خوردن کیک رو مبل تک نفره نشستم و بابقیه فیلم ونوم۱ رو نگاه کردیم بعد رفتم اتاق که دیدم جیمین خوابیده بیدارش نکردم و رفتم یه گوشه تخت نشستم و گوشیم رو نگاه کردم که صدای در اومد(تق تق.....تق تق)
هایمین بود اومده بود سراغ یونتان ،یونتان رو برداست رفت که بعد یه ۱۰دقیقه از گوشی هم خسته شدم و کنار جیمین دراز کشیدم زیاد طول نکشید که پلکام سنگین شد و خوابم برد....
۴۱.۰k
۱۹ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.