My mafia love
My mafia love
عشق مافیایی من
Part:3
ویو ات
رفتم برای مهمونی شوگا اماده شدم
تو اینه یه نگاه به خودم کردم
و رفتم پیش نامجون
+اوه لیدی چه زیبا شدید
-توعم خیلی خوشتیپ شدی اقای کیم
+بریم؟
-بریم
ویو خونه شوگا
شوگا: اوه نامجون خوش اومدی
+سلام هیونگ
شوگا: ات خواهری(یاح یاح بلع خواهر برادرن)
-سلام اوپا *ذوق*
شوگا : برین تو از خودتون پذیرایی کنید
+اوکی
رفتیم یه نوشیدنی برداشتیم
+بیب من میرم با شوگا حرف بزنم
-باشه برو
هوف حوصلم سر رفت
تهیونگ: اوه خانم ات تشریف اوردن
-سلام ته
تهیونگ: خوبی ؟
-خوبم تو چطوری؟
تهیونگ : منم خوبم، شنیدم محمولتون لو رفته بود
-اوف روجب اون صحبت نکن که خون به پا میکنم
تهیونگ:گگگگگ *اداشو دراورد* وای ترسیدم خانم مافیا
-تهیونگگ*با حرص کیوت*
تهیونگ: باشه باشه تسلیمم*خنده*
-*خنده*
ویو نامجون
داشتم با شوگا و یسری شریکا حرف میزدم که دیدم ات با تهیونگ گرم گرفته دارن باهم میخندم نمیدونم چرا اما خونم به جوش اومد و رفتم سمت ات
+ات بیا بریم*عصبی*
-اوم چیشده؟
+چیزی نشده فقط دیگ اینجا کاری نداریم
-اوکی تهیونگا خدافظ
+*گرفتن دست ات * بیا بریم
-حداقل بزار از یونگی خداحافظی کنم
+*نگاه خشمگین *
-ب بریم
ویو ات
توی ماشین هیچ حرفی بینمون رد وبدل نشد میترسیدم باهاش حرف بزنم
رسیدیم خونه
+پیاده شو*عصبی*
-باشه
از ماشین پیاده شدم دستمو خیلی محکم گرفت و کشیدم سمت عمارت
-ایی نامجون دستم نکن
+ساکت باش
رفتیم توی عمارت
دستمو از توی دستاش کشیدم بیرون
-تو چت شده یهویی دستم درد گرفت
+من چم شده اره تو برای چی با تهیونگ گرم میگیری؟*داد*
-هه واقعا برای همین اینطوری میکنی تهیونگ دوستمه جناب حسود
+که دوستته اره بهت گفته بودم حق نداری با کسی گرم بگیری*داد*
-منم بهت گفتم حق نداری بهم امر و نهی کنی*داد*
+که اینطور
یهویی به خودم اومدم دیدم نامجون روم اسلحه کشیده
+میتونی وقتی رفتی اون دنیا هرکاری خواستی بکنی*عربده*
-چی چی کار میکنی ؟*لکنت*
+تو فقط برای منی فهمیدی
-نام اروم باش خواهش میکنم*گریه*
ویو نامجون
نمیدونم چی شد اسلحه کشیدم روش خیلی ترسیده بود من چیکار کردم
عصبی کتمو ورداشتم از خونه زدم بیرون
ویو ات
اون اون روم اسلحه کشید
نمیتونم انکار کنم چند وقته تیک های روانیش دوباره شروع شده
این باعث میشد اون بیرحم بشه و من از همین میترسیدم
دیگه تحمل نداشتم افتادم زمینو شروع کردم به گریه کردن
بسه دیگههه.........
میخوام اذیت کنم
شرط میزارم
10 تا لایک
15 تا کامنت
یاع یاع
عشق مافیایی من
Part:3
ویو ات
رفتم برای مهمونی شوگا اماده شدم
تو اینه یه نگاه به خودم کردم
و رفتم پیش نامجون
+اوه لیدی چه زیبا شدید
-توعم خیلی خوشتیپ شدی اقای کیم
+بریم؟
-بریم
ویو خونه شوگا
شوگا: اوه نامجون خوش اومدی
+سلام هیونگ
شوگا: ات خواهری(یاح یاح بلع خواهر برادرن)
-سلام اوپا *ذوق*
شوگا : برین تو از خودتون پذیرایی کنید
+اوکی
رفتیم یه نوشیدنی برداشتیم
+بیب من میرم با شوگا حرف بزنم
-باشه برو
هوف حوصلم سر رفت
تهیونگ: اوه خانم ات تشریف اوردن
-سلام ته
تهیونگ: خوبی ؟
-خوبم تو چطوری؟
تهیونگ : منم خوبم، شنیدم محمولتون لو رفته بود
-اوف روجب اون صحبت نکن که خون به پا میکنم
تهیونگ:گگگگگ *اداشو دراورد* وای ترسیدم خانم مافیا
-تهیونگگ*با حرص کیوت*
تهیونگ: باشه باشه تسلیمم*خنده*
-*خنده*
ویو نامجون
داشتم با شوگا و یسری شریکا حرف میزدم که دیدم ات با تهیونگ گرم گرفته دارن باهم میخندم نمیدونم چرا اما خونم به جوش اومد و رفتم سمت ات
+ات بیا بریم*عصبی*
-اوم چیشده؟
+چیزی نشده فقط دیگ اینجا کاری نداریم
-اوکی تهیونگا خدافظ
+*گرفتن دست ات * بیا بریم
-حداقل بزار از یونگی خداحافظی کنم
+*نگاه خشمگین *
-ب بریم
ویو ات
توی ماشین هیچ حرفی بینمون رد وبدل نشد میترسیدم باهاش حرف بزنم
رسیدیم خونه
+پیاده شو*عصبی*
-باشه
از ماشین پیاده شدم دستمو خیلی محکم گرفت و کشیدم سمت عمارت
-ایی نامجون دستم نکن
+ساکت باش
رفتیم توی عمارت
دستمو از توی دستاش کشیدم بیرون
-تو چت شده یهویی دستم درد گرفت
+من چم شده اره تو برای چی با تهیونگ گرم میگیری؟*داد*
-هه واقعا برای همین اینطوری میکنی تهیونگ دوستمه جناب حسود
+که دوستته اره بهت گفته بودم حق نداری با کسی گرم بگیری*داد*
-منم بهت گفتم حق نداری بهم امر و نهی کنی*داد*
+که اینطور
یهویی به خودم اومدم دیدم نامجون روم اسلحه کشیده
+میتونی وقتی رفتی اون دنیا هرکاری خواستی بکنی*عربده*
-چی چی کار میکنی ؟*لکنت*
+تو فقط برای منی فهمیدی
-نام اروم باش خواهش میکنم*گریه*
ویو نامجون
نمیدونم چی شد اسلحه کشیدم روش خیلی ترسیده بود من چیکار کردم
عصبی کتمو ورداشتم از خونه زدم بیرون
ویو ات
اون اون روم اسلحه کشید
نمیتونم انکار کنم چند وقته تیک های روانیش دوباره شروع شده
این باعث میشد اون بیرحم بشه و من از همین میترسیدم
دیگه تحمل نداشتم افتادم زمینو شروع کردم به گریه کردن
بسه دیگههه.........
میخوام اذیت کنم
شرط میزارم
10 تا لایک
15 تا کامنت
یاع یاع
۱۳.۱k
۲۶ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.