فیک : اون شب واقعا پارت ²

یه چند مین بعد *
* از زبون ا.ت *
خب یه کم‌ مست کردم ولی ظرفیتم بالاست
یه پسر اومد سمتم
علامت پسره ×
× سلام لیدی زیبا
_ سلام (پوکر فیس)😐
× امشب امیدوارم تا جایی همراهیم کنید چون قراره جفتمون حال کنیم
_ اگه نخوام چی
× مطمئنم خوشت میاد مایلی برای گرفتن یه اتاق !؟
_ حالت خوبه نه نمیخوام من صاحب دارم
× پوف چه بد شد تنبیه بالا تره
_ من با دوست پسرم اینکار رو میکنم
× لیدی امیدوارم همراهیم‌ کنی در اون اتاق
_ نه نمیام
(مچ دستاش رو گرفت به زور برد )
از زبون راوی یا توضیحات *
شروع کرد به در اوردن لباس هاش
× تا امروز حامله نشی ول نمیکنم
_ گوه نخور ولم‌ کن
× حالا میبینیم کی قدرت داره
_ کسی اونجا نیست . کمک ؛ کوککککک
از زبون کوک *
داشتم با بچه ها میخندیدم که دیدم ا.ت نیست و صدای جیغ ا.ت میاد
~ داداش چی شده تعجب کردی. داداششش!؟
+ صدای جیغ ا.ت رو شنیدم
~ اوم تو هو شنیدی
+ اره بیا بریم دنبالش
~ باشه
( بریم پیش ا.ت و پسره )
از زبون ات *
دیدم که هرچی جیغ میزنم کسی نمیاد خب باشه من سعیم رو کردم فوقش تهش خودکشی میکنم که دیدم بعد در اوردن لباسم داره میره به سمتت شلوارم
زیپش رو کشید و در اورد که یهو کوک با لگت محکم اومد من از ترس از حال رفتم
بریم به سمت کوک *
+ هوی عوضی داری با زن من چیکار میکنی بهت یاد ندادن بدن یک زن فقط مال یک مرده و این بدن هم مال منه
~ (طاقت نیاورد و زدش)🥺
= اینجا چه خبره (دوست دختر وی) اهههه ا.ت بیدار شو
یه چند مین بعد *
از زبون ا.ت *
وقتی بیدار شدم دیدم تو ماشین صندلی عقب تو بغل کوک‌ خوابیده بودم اونم خوابیده یهو یادم اومد که داستان چیه









پارت بعدی رو کی بذارم ؟!