پارت ۳ سناریو
جیمین؛ ات این تویی؟ خیلی خوشگل شدی ! ( بغض) ات میشه منو ببخشی !؟ خواعش میکنم اشتباه کردم !؟البته تو دیگه مال من نیستی ببخشید که مزاحم شدم ( برگشت که بره)
ات : خیلی بیشعوری پارک ! چرا همه رو مثل خودت میبینی!؟ هااا. من هنوز مال همون پارک جیمین قبلیممم اینم بچشهه که یه عمررر با عشق و علاقهه بزرگش کردم به امید اینکه اون یه روز برمیگرده !!!( دادوگریه)
جیمین: برگشت و بغلت کرد ات قول میدم برای خودمون یه زندگی بهتر بسازم قول نیدم پدر خوبی بشم
ات : سرسو کرد توی بغل جیمین
جیمین جداش کرد بیا بریم خونه استراحت کنیم؟! بعدا حرف میزنیم؟ باشه؟
ات ؛ بریم!!!
ات : خیلی بیشعوری پارک ! چرا همه رو مثل خودت میبینی!؟ هااا. من هنوز مال همون پارک جیمین قبلیممم اینم بچشهه که یه عمررر با عشق و علاقهه بزرگش کردم به امید اینکه اون یه روز برمیگرده !!!( دادوگریه)
جیمین: برگشت و بغلت کرد ات قول میدم برای خودمون یه زندگی بهتر بسازم قول نیدم پدر خوبی بشم
ات : سرسو کرد توی بغل جیمین
جیمین جداش کرد بیا بریم خونه استراحت کنیم؟! بعدا حرف میزنیم؟ باشه؟
ات ؛ بریم!!!
۹.۰k
۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.