به لحن آب و آینه به جای این شکسته دل
به لحن آب و آینه به جای این شکسته دل
غزل بگو عزیز من برای این شکسته دل
دلم گرفته از خودم از این هوای بی کسی
بیا که تازه تر شود هوای این شکسته دل
در این سکوت نیمه شب کنار جانماز خود
نشسته ام به خلوت خدای این شکسته دل
پر از هوای خواهشم میان بغض خود چرا
به آسمان نمی رسد دعای این شکسته دل
به جرم عشق ورزی ام نوشته اند خط به خط
عقوبت گناه را به پای این شکسته دل
نگاه سرد عاطفه مرا عذاب می دهد
نمی دهد چرا کسی بهای این شکسته دل
دوباره لال می شود زبان شاعرانه ام
به گوش کس نمی رسد صدای این شکسته دل
تمام قرص ها فقط مسکن موقتیست
برای لحظه ای شده دوای این شکسته دل
کتاب خاطرات را ورق زدم هزار بار
کجا نوشته ام تو را کجای این شکسته دل
غزل بگو عزیز من برای این شکسته دل
دلم گرفته از خودم از این هوای بی کسی
بیا که تازه تر شود هوای این شکسته دل
در این سکوت نیمه شب کنار جانماز خود
نشسته ام به خلوت خدای این شکسته دل
پر از هوای خواهشم میان بغض خود چرا
به آسمان نمی رسد دعای این شکسته دل
به جرم عشق ورزی ام نوشته اند خط به خط
عقوبت گناه را به پای این شکسته دل
نگاه سرد عاطفه مرا عذاب می دهد
نمی دهد چرا کسی بهای این شکسته دل
دوباره لال می شود زبان شاعرانه ام
به گوش کس نمی رسد صدای این شکسته دل
تمام قرص ها فقط مسکن موقتیست
برای لحظه ای شده دوای این شکسته دل
کتاب خاطرات را ورق زدم هزار بار
کجا نوشته ام تو را کجای این شکسته دل
۶.۳k
۱۵ تیر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.