در فراسوی مرزهای تنت
در فراسوی مرزهای تنت
تــو را دوست میدارم
در آن دور دست بعید
که رسالت اندامها پایان میپذیرد
و شعله و شور تپشها و خواهشها
بهتمامی فرو مینشیند
و هر معنا قالب لفظ را وا میگذارد
چنان چون روحی
که جسد را در پایان سفر
تا به هجوم کرکسهای پایاناش وانهد
تــو را دوست میدارم
در آن دور دست بعید
که رسالت اندامها پایان میپذیرد
و شعله و شور تپشها و خواهشها
بهتمامی فرو مینشیند
و هر معنا قالب لفظ را وا میگذارد
چنان چون روحی
که جسد را در پایان سفر
تا به هجوم کرکسهای پایاناش وانهد
۱۱.۱k
۰۳ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.