دوست دارم ۶
رفتن داخل یه مغازه ای که فقط مولتی تیلیاردر ها میتونستن خرید کنن.
ا/ت تا قیمت هارو دید😳این شکلی شد.
ا/ت در گوش تهیونگ گفت
ا/ت :لباس چی میخوای ؟
تهیونگ: هرچی تو بگی خوبه😁
ا/ت :واقعا؟
تهیونگ: اوهوم
ا/ت رفت نشست و تهیونگ لباس می پوشید و میومد ا/ت ببینه .
لباس اول 👎
لباس دوم👎
لباس سوم 👎
لباس....
تا بالاخره یک لباس خوب در اومد
لباس هفتم 👍😍اسلاید ۲
ا/ت :خیلی جذاب شدی
تهیونگ:مگ جذاب نبودم؟
ا/ت:چرا خیلی
خریدشون تموم شد .
.توی راه .
تهیونگ!
تهیونگ :بله؟
ا/ت: یه چیزی بگم؟
تهیونگ: بگو
ا/ت :د....د...دو...س...ست...دارمممم
تهیونگزد روی ترمز سر ا/ت خورد به شیشه
ا/ت :آخ سرم 🥺
تهیونگ :ببخشید بیب
منم دوست دارم 😘
ا/ت:واقعا؟!
تهیونگ :اره از همون شب که گفتی آرمی چیه عاشقت شدم
تهیونگ:ا/ت !
ا/ت :بله🥺
تهیونگ:چی می پوشی برای فردا؟
ا/ت:باید یه چیزی بخرم ولی حقوقم رو نداد رییسمون😔
تهیونگ :بیا بریم که هم چیزی که من دوست دارم رو بپوشی هم برات بخرم
بیبی گرل😘
ا/ت :🥺مرسی
تهیونگ هی گیر میداد ولی بالاخرهچیزی که هم خوبوخوشگل بود پیدا کردیم
اسلاید ۳ 🥺😘
ا/ت :تهیونگ من که نه دوست دخترتمنه زنت چرا انقدر روم حساسی؟
تهیونگ : بعد تولد شب که شد برات مهر مالکیت میزنم !
ا/ت با ترس به تهیونگ نگاه میکرد !
فردا شد و.....
ا/ت تا قیمت هارو دید😳این شکلی شد.
ا/ت در گوش تهیونگ گفت
ا/ت :لباس چی میخوای ؟
تهیونگ: هرچی تو بگی خوبه😁
ا/ت :واقعا؟
تهیونگ: اوهوم
ا/ت رفت نشست و تهیونگ لباس می پوشید و میومد ا/ت ببینه .
لباس اول 👎
لباس دوم👎
لباس سوم 👎
لباس....
تا بالاخره یک لباس خوب در اومد
لباس هفتم 👍😍اسلاید ۲
ا/ت :خیلی جذاب شدی
تهیونگ:مگ جذاب نبودم؟
ا/ت:چرا خیلی
خریدشون تموم شد .
.توی راه .
تهیونگ!
تهیونگ :بله؟
ا/ت: یه چیزی بگم؟
تهیونگ: بگو
ا/ت :د....د...دو...س...ست...دارمممم
تهیونگزد روی ترمز سر ا/ت خورد به شیشه
ا/ت :آخ سرم 🥺
تهیونگ :ببخشید بیب
منم دوست دارم 😘
ا/ت:واقعا؟!
تهیونگ :اره از همون شب که گفتی آرمی چیه عاشقت شدم
تهیونگ:ا/ت !
ا/ت :بله🥺
تهیونگ:چی می پوشی برای فردا؟
ا/ت:باید یه چیزی بخرم ولی حقوقم رو نداد رییسمون😔
تهیونگ :بیا بریم که هم چیزی که من دوست دارم رو بپوشی هم برات بخرم
بیبی گرل😘
ا/ت :🥺مرسی
تهیونگ هی گیر میداد ولی بالاخرهچیزی که هم خوبوخوشگل بود پیدا کردیم
اسلاید ۳ 🥺😘
ا/ت :تهیونگ من که نه دوست دخترتمنه زنت چرا انقدر روم حساسی؟
تهیونگ : بعد تولد شب که شد برات مهر مالکیت میزنم !
ا/ت با ترس به تهیونگ نگاه میکرد !
فردا شد و.....
۶۳.۳k
۰۷ آبان ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.