(دختری با شاخای مشکی پارت 16)
رسیدن به کشتی
آقای هندرسون: خب با گروه هاتون باشید و پشت سر من بیاین
همه پشت سر آقای هندرسون رفتن
داشتن از از مرکز خرید رد میشدن که دامیان ی مغازه ی گردنبند فروشی رو میبینه
ذهن دامیان: چقد اون گردنبنده خوشگله یادم باشه اونو واسه آنیا بگیرم
ذهن آنیا: وای خدا 🥺
آقای هندرسون: بچه ها میخوام درجه ی اتاقاتونو بر اساس نمره هاتون بگم
اتاقه درجه یکا: دامیان، آنیا، ایون، بکی، امیل و جسی
و بقیرو گفتو بچه ها رو به اتاقاشون برد
مکان: اتاق درجه یک
آنیا وای خدا چقد اینجا خشگله با بچگیم خیلی فرق کرده
امیل: بله چون جنابالی اتاق درجه سه بودی
قیافه ی آنیا: 😒
آقای هندرسون: خب بچه ها ساعت2بیاین به سالن غذا خوری
بچه ها: چشم
دامیان: اینجا اتاقاش تختای دونفره داره، خب بچه ها بیاین وسایلامون بزاریم اونجا
آنیا: بچه ها تا ساعت2نشده بیاین بریم بیرون
کل اکیپ: باشه
همه رفتن بیرون
خب این پارت تموم شد
آقای هندرسون: خب با گروه هاتون باشید و پشت سر من بیاین
همه پشت سر آقای هندرسون رفتن
داشتن از از مرکز خرید رد میشدن که دامیان ی مغازه ی گردنبند فروشی رو میبینه
ذهن دامیان: چقد اون گردنبنده خوشگله یادم باشه اونو واسه آنیا بگیرم
ذهن آنیا: وای خدا 🥺
آقای هندرسون: بچه ها میخوام درجه ی اتاقاتونو بر اساس نمره هاتون بگم
اتاقه درجه یکا: دامیان، آنیا، ایون، بکی، امیل و جسی
و بقیرو گفتو بچه ها رو به اتاقاشون برد
مکان: اتاق درجه یک
آنیا وای خدا چقد اینجا خشگله با بچگیم خیلی فرق کرده
امیل: بله چون جنابالی اتاق درجه سه بودی
قیافه ی آنیا: 😒
آقای هندرسون: خب بچه ها ساعت2بیاین به سالن غذا خوری
بچه ها: چشم
دامیان: اینجا اتاقاش تختای دونفره داره، خب بچه ها بیاین وسایلامون بزاریم اونجا
آنیا: بچه ها تا ساعت2نشده بیاین بریم بیرون
کل اکیپ: باشه
همه رفتن بیرون
خب این پارت تموم شد
۳.۱k
۱۷ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.