سناریو
# سناریو
# ایتیز
وقتی برای اولین بار میبیننت 🙂
هونگ جونگ : سوتی ندم جلوش بدبخت شم 😐😂
سان : برم مخشو بزنم یا هنوز زوده؟
وویونگ : عر چقدر خوشگله 😃
مینگی : بهش بگم تو خونم یه ملخ دارم روپایی میزنه؟ ( جر 😐😂 )
سونگهوا : من رفتم مخشو بزنم حوصله ندارم صبر کنم 🙂
یوسانگ : ( میره از هونگ جونگ مشاوره میگیره 😂 )
جونگهو : من چیکار کنم بیاد سمتم خدااااااا 🥲
یونهو : همین الان میرم بهش میگم ازش خوشم میاد 🙂
# ایتیز
وقتی برای اولین بار میبیننت 🙂
هونگ جونگ : سوتی ندم جلوش بدبخت شم 😐😂
سان : برم مخشو بزنم یا هنوز زوده؟
وویونگ : عر چقدر خوشگله 😃
مینگی : بهش بگم تو خونم یه ملخ دارم روپایی میزنه؟ ( جر 😐😂 )
سونگهوا : من رفتم مخشو بزنم حوصله ندارم صبر کنم 🙂
یوسانگ : ( میره از هونگ جونگ مشاوره میگیره 😂 )
جونگهو : من چیکار کنم بیاد سمتم خدااااااا 🥲
یونهو : همین الان میرم بهش میگم ازش خوشم میاد 🙂
۱۴.۵k
۲۶ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.