«کی عاشقت شدم»💜

پارت دوازدهم



ا.ت: عاااااام تهیونگ گردنت خوبه


ته: آره خوبم نگران نباش

مهمونا کم کم داشتن می‌رفت کوک هم رفته بود خونه خودش سو هو هم رفته بود که فردا بیاد باهم برن پیش دارا


ا.ت: عاااااام ته ی لحظه

ته: جانم چیزی شده

ا.ت: نه چیز خوب من میخواستم بهت یه اعترافی کنم

ته: داشتم بال درمیاوردم اون میخواست به من اعتراف کنه : خوب می‌شنوم خانم کیم

ا.ت: یه لبخند کیوت زدمو ادامه دادم: خوب راستش من به پیش نهاد فکر کردم و اینکه خودمم متوجه شدم که بهت علاقه دارم

ته: وای نه دروغ میگه دارم بال درمیارم

بعد ته ا.ت رو بغل کردو تو سالن چرخوند و صورت ا.تو با دستاش قاب کرد

ته: ا.ت

ا.ت: جانم

ته: ا.تتتت ، باداد

ا.ت: جانمممممم

ته: می‌دونی عاشقتم

ا.ت: منم عاشقتم مافیای کیوت من خیلی دوست دارم

و بعد ا.ت اولین بوسه زندگیش رو تجربه کرد

ا.ت و تهیونگ دست تو دست هم داشتن راه میرفتم که ا.ت گف: ته من خوابم میاد میشه بریم بالا خسته هم هستیم

ته: عااااا آره چرا ک نه منم خستم
ا.ت ویو داشتم میرفتم سمت اتاقم که ته دستمو گرفت

ته: کجا ؟

ا.ت: میرم اتاقم بخوابم

ته: از این به بعد این اتاق اتاق توعم هس

ا.ت: عوفففففف باشه من عین خرس خابم میاد بریم

ا.ت رفت تو اتاق لباس که لباسشو عوض کنه که ته هم پشت سرش اومد

ا.ت: کجا با این عجله .......................







خوب اینم پارت بعد عارض شوم براتون فردا قشنگ میخوام تر بزنم تو امتحانا باختر همین کم گذاشتم دوستون دارم لایک و کام فراموش نشه بای عاها عروسک رفته گل بچینه لی لی لی لی لی 💜💙