تفکیک مذهب از سیاست
تفکیک مذهب از سیاست
فکر تفکیک مذهب از سیاست ابتدا در جامعه مسیحیت و در روم ظاهر گردید،چون حدود اختیارات دو قدرت روشن و مشخص نبود و روحانیون پیوسته در همه امور دخالت می کردند.
سیر عقیده تفکیک مذهب از سیاست:
1.قرن چهارم میلادی : واضع اولیه این فکر سن آگوستین می باشد.
2.قرن شانزدهم : در این قرن این فرضیه رواج کامل یافت که دولت ممکن است کاملا مجزای از مسائل مذهبی باشد.
ابتدا ژان بودن فرانسوی فرضیه ای به نام حاکمیت (سوورنته) وضع نمود که این فکر را نیز در بر داشت که افکار سیاسی باید از عقاید مذهبی جدا باشد و وظایف دولت سیاسی از تئولوژی تفکیک شود.
3.قرن هفدهم:
الف.توماس هابس : فیلسوف انگلیسی که این عقیده را تقویت کرده معتقد گردید که قدرت روحانی و دنیوی باید کاملا از یکدیگر مجزا باشد.
ب.جان لاک : فیلسوف انگلیسی که هر یک از دو قدرت مزبور را یک کامنولت (جامعه های مشترک المنافع) نامیده و گوید: "هر یک از دو کامنولت باید در حوزه خود کار کند اولی عهده دار امور دنیوی (سیاسی) و دومی برای رستگاری ارواح مردم تلاش نماید."
4.قرون معاصر : در قرون جدید و معاصر فلسفه دموکراسی طرفدار این آئین شد و آن را جزئی از قانون اساسی کشورهای معتقد به مشروطه قرار دادند،اما فلسفه توتالیته (توتالیتاریانیسم) یا حکومت استبدادی از قبیل فاشیسم،مذهب و سیاست را از یکدیگر تفکیک نمی کند و دولت را حاکم بر همه امور چه سیاسی و چه مذهبی می داند.
#تفکیک_مذهب_از_سیاست
#واژگان_سیاسی #سیاست #ادبیات_سیاسی
فکر تفکیک مذهب از سیاست ابتدا در جامعه مسیحیت و در روم ظاهر گردید،چون حدود اختیارات دو قدرت روشن و مشخص نبود و روحانیون پیوسته در همه امور دخالت می کردند.
سیر عقیده تفکیک مذهب از سیاست:
1.قرن چهارم میلادی : واضع اولیه این فکر سن آگوستین می باشد.
2.قرن شانزدهم : در این قرن این فرضیه رواج کامل یافت که دولت ممکن است کاملا مجزای از مسائل مذهبی باشد.
ابتدا ژان بودن فرانسوی فرضیه ای به نام حاکمیت (سوورنته) وضع نمود که این فکر را نیز در بر داشت که افکار سیاسی باید از عقاید مذهبی جدا باشد و وظایف دولت سیاسی از تئولوژی تفکیک شود.
3.قرن هفدهم:
الف.توماس هابس : فیلسوف انگلیسی که این عقیده را تقویت کرده معتقد گردید که قدرت روحانی و دنیوی باید کاملا از یکدیگر مجزا باشد.
ب.جان لاک : فیلسوف انگلیسی که هر یک از دو قدرت مزبور را یک کامنولت (جامعه های مشترک المنافع) نامیده و گوید: "هر یک از دو کامنولت باید در حوزه خود کار کند اولی عهده دار امور دنیوی (سیاسی) و دومی برای رستگاری ارواح مردم تلاش نماید."
4.قرون معاصر : در قرون جدید و معاصر فلسفه دموکراسی طرفدار این آئین شد و آن را جزئی از قانون اساسی کشورهای معتقد به مشروطه قرار دادند،اما فلسفه توتالیته (توتالیتاریانیسم) یا حکومت استبدادی از قبیل فاشیسم،مذهب و سیاست را از یکدیگر تفکیک نمی کند و دولت را حاکم بر همه امور چه سیاسی و چه مذهبی می داند.
#تفکیک_مذهب_از_سیاست
#واژگان_سیاسی #سیاست #ادبیات_سیاسی
۲۱.۷k
۲۹ بهمن ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.