فیک🫦doubt in love🫦پارت♡14♡
فیک🫦doubt in love🫦پارت♡14♡
ا.ت : خوب حاضرم بریم فقط این یکم لخته بلندتر رو نداری
یونجون : نه اتفاقا بلندم هس چرا عادت نداری
ا.ت : اره هیونجین همیشع دعوام میکرد 😔😔
یونجون : یااا ببین دیگه داداشت نیست که بهت گیر بده راحت باش بیا بریم
ا.ت : تا به حال کسی به من اجازه نداد بود که این قدر آزاد باشم ( با بغض حرف زد )
یونجون : اشکال نداره اووووف حالا دیرم شد ها بدو بریم
ا.ت : باش
ا.ت ویو
رفتیم بیرون یونجون رفت تو یه کارخونه وحشتناک بعد از نیم ساعت اومد
یونجون : خوب حالا کجا بریم
ا.ت : بریماِلِویآ
یونجون : اوکی
ا.ت ویو
رفتیم مرکز خریدی که من گفتم من دو سه تا لباس برداشتم میخواستم برم که یونجون گفت : هوییی کجا میخوای بری اینا یکم کم نیست
ا.ت : خوب قراره چقد بردارم
یونجون : وایستا خودم برات بردارم
ا.ت ویو
رفت کلی شلوار لی با مدل های مختلف و رنگ های رنگا و رنگ گرفت و همین طور لباس هایی با مدل و رنگ مختلف گرفت
یونجون : خوب ا.ت لباس شلوار گرفتیم حالا چی بگیریم
ا.ت : هیچی همینا هم زیادن
یونجون : نه وایستا اوم اها لوازم ارایش بریم این مغازه
ا.ت : باش
ا.ت ویو
رفتیم داخل مغازه خودم این دفعه به رو اومدم رفتم کلی روژ و روژ گونه و خط چشم و ریمل و سایه های رنگی گرفتم
یونجون : ا.ت تموم شد
ا.ت اره بریم غذا بخورم من گشنه ام شد
یونجون : بریم رستوران کدوم طبقه اس
ا.ت : چهارمین طبقه ( مرکز خریدی که ا.ت و یونجون رفتن مثل طلای سفید بجنورد نمیدونم شما رفتین یا نه ولی کسایی که رفتن میدونن)
یونجون : اوکی بریم
ا.ت ویو
رفتیم اونجا نشستیم گارسون اومد
گارسون : چی میل دارید
ا.ت : من وجتریانم واسع همین هم سالاد سزار میخورم ( وجتریان ها کسایی ان که گوشت خوار نیست و سبزی خوار اند )
یونجون : منم دونر میخواستم همراه یه تکیلا برای خودم و این خانوم
شرط پارت بعدی
لایک : ❤️👍
کامنت :💌💬
ا.ت : خوب حاضرم بریم فقط این یکم لخته بلندتر رو نداری
یونجون : نه اتفاقا بلندم هس چرا عادت نداری
ا.ت : اره هیونجین همیشع دعوام میکرد 😔😔
یونجون : یااا ببین دیگه داداشت نیست که بهت گیر بده راحت باش بیا بریم
ا.ت : تا به حال کسی به من اجازه نداد بود که این قدر آزاد باشم ( با بغض حرف زد )
یونجون : اشکال نداره اووووف حالا دیرم شد ها بدو بریم
ا.ت : باش
ا.ت ویو
رفتیم بیرون یونجون رفت تو یه کارخونه وحشتناک بعد از نیم ساعت اومد
یونجون : خوب حالا کجا بریم
ا.ت : بریماِلِویآ
یونجون : اوکی
ا.ت ویو
رفتیم مرکز خریدی که من گفتم من دو سه تا لباس برداشتم میخواستم برم که یونجون گفت : هوییی کجا میخوای بری اینا یکم کم نیست
ا.ت : خوب قراره چقد بردارم
یونجون : وایستا خودم برات بردارم
ا.ت ویو
رفت کلی شلوار لی با مدل های مختلف و رنگ های رنگا و رنگ گرفت و همین طور لباس هایی با مدل و رنگ مختلف گرفت
یونجون : خوب ا.ت لباس شلوار گرفتیم حالا چی بگیریم
ا.ت : هیچی همینا هم زیادن
یونجون : نه وایستا اوم اها لوازم ارایش بریم این مغازه
ا.ت : باش
ا.ت ویو
رفتیم داخل مغازه خودم این دفعه به رو اومدم رفتم کلی روژ و روژ گونه و خط چشم و ریمل و سایه های رنگی گرفتم
یونجون : ا.ت تموم شد
ا.ت اره بریم غذا بخورم من گشنه ام شد
یونجون : بریم رستوران کدوم طبقه اس
ا.ت : چهارمین طبقه ( مرکز خریدی که ا.ت و یونجون رفتن مثل طلای سفید بجنورد نمیدونم شما رفتین یا نه ولی کسایی که رفتن میدونن)
یونجون : اوکی بریم
ا.ت ویو
رفتیم اونجا نشستیم گارسون اومد
گارسون : چی میل دارید
ا.ت : من وجتریانم واسع همین هم سالاد سزار میخورم ( وجتریان ها کسایی ان که گوشت خوار نیست و سبزی خوار اند )
یونجون : منم دونر میخواستم همراه یه تکیلا برای خودم و این خانوم
شرط پارت بعدی
لایک : ❤️👍
کامنت :💌💬
۳.۹k
۲۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.