عشق فراموش شده پارت12
بعد با چان رفتیم ویلایی که ماله اکیپ خودمون بود بعد چند دقیقه رسیدیم رفتیم تو خونه
هانا: شتت بچه ها چقد سکسی شدید شمااا
کوک: ما سکسی بودیم سکسی ترشدیم(باخنده)
چان: یونااا چقد توخوشگل شدی
یونا: یعنی قبلا زشت بودم
هانا: ارع خیلی خیلی زشت بودی
یونا: ولی اشغال تو خیلی جذاب شدی اگه پسر بودی نمیزاشتم ازدستم بری(همه بچه ها جرخوردن ازخند)
سونگ هو: راس میگه هانا عمو مین هوی بدبخت چطوری میخواد بشناست چون الان به طرز وحشتناکی جذاببب شدی
کوک: هانا بابابزرگ کله تو میکنه
هانا: انوقت واسه چی؟
کوک: چون اونم مثل من رو موهات حساس بود
هانا: ای بابا شما ها هم. گیردادین به موها من
چان: هانا دارم برات تازه فکر میکنم من الان با موها کی بازی کنممم؟
هانا: عشقت(😂)
چان: مرض بیشعور
کوک: چان تو عاشق شدی(😧)
چان: نع بابا داره چرت میگه
جیمین: چان بنظرم هانا راس میگه
چان: اهههه بسه بریم دیر میشه
هانا: پس پسر جذاب من کو؟
یونا: عینه یه دختر مونده چی بپوشه؟
هانا: هیونجیننننن(باداد)
هیونجین: چیهه(چون تو اتاقه داره دادمیزنع)
هانا: زودباششش
هیونجین: هانااا یه لحظه بیا بالا
هانا: اومدم(هانا رف طبقه بالا پیش هیونجین)
هیونجین: اوفففف کوچولوی چقد سکسی شدی توو
هانا: میدونم، خب حالا چیکارم داری؟
هیونجین: نمیدونم کدوم لباسمو بپوشم؟کمکم کن🥺
هانا: باشه بیااینجا(براش لباس انتخاب کرد)
نامجون: هاناااااا هیونجیننننن بیاید بریم
هانا و هیونجین: الان میایم
هانا: من میرم سریع لباس بپوش
هیونجین: باشه
هانا میره پایین
هانا: سونگ هو چقد خوشتیپ شدی تو دخترا ندزدنت
سونگ هو: خواهرم خودت رو نگاه، هیشکی نمیدونه دختری الان ببین دخترا چجوری بهت میچسبن کسی نگه هانا دختره بعد میبنیم چی میشه؟(باخنده)
کوک: راس میگه هیچکی نگه هانا دختره تا ببینیم چی میشه
هیونجین: بریم دیگه،(داشتیم میرفتیم سمت در که هیونحین گف) یونا لباست یکم باز نیس
یونا: نه خیلی هم خوبه
هانا: ولی عجب دافی شدی
شوگا: بچه هااا زودباشین دیگه
جین: بدوئین
هانا: گمشین بریم
بعد رفتیم سوار ماشینامون شدیم چون خیلی سریع میروندم 40 دقیقه ای رسیدم موندم بعد چند دقیقه بچه هاهم اومدن رفتیم داخل
هانا: شتت بچه ها چقد سکسی شدید شمااا
کوک: ما سکسی بودیم سکسی ترشدیم(باخنده)
چان: یونااا چقد توخوشگل شدی
یونا: یعنی قبلا زشت بودم
هانا: ارع خیلی خیلی زشت بودی
یونا: ولی اشغال تو خیلی جذاب شدی اگه پسر بودی نمیزاشتم ازدستم بری(همه بچه ها جرخوردن ازخند)
سونگ هو: راس میگه هانا عمو مین هوی بدبخت چطوری میخواد بشناست چون الان به طرز وحشتناکی جذاببب شدی
کوک: هانا بابابزرگ کله تو میکنه
هانا: انوقت واسه چی؟
کوک: چون اونم مثل من رو موهات حساس بود
هانا: ای بابا شما ها هم. گیردادین به موها من
چان: هانا دارم برات تازه فکر میکنم من الان با موها کی بازی کنممم؟
هانا: عشقت(😂)
چان: مرض بیشعور
کوک: چان تو عاشق شدی(😧)
چان: نع بابا داره چرت میگه
جیمین: چان بنظرم هانا راس میگه
چان: اهههه بسه بریم دیر میشه
هانا: پس پسر جذاب من کو؟
یونا: عینه یه دختر مونده چی بپوشه؟
هانا: هیونجیننننن(باداد)
هیونجین: چیهه(چون تو اتاقه داره دادمیزنع)
هانا: زودباششش
هیونجین: هانااا یه لحظه بیا بالا
هانا: اومدم(هانا رف طبقه بالا پیش هیونجین)
هیونجین: اوفففف کوچولوی چقد سکسی شدی توو
هانا: میدونم، خب حالا چیکارم داری؟
هیونجین: نمیدونم کدوم لباسمو بپوشم؟کمکم کن🥺
هانا: باشه بیااینجا(براش لباس انتخاب کرد)
نامجون: هاناااااا هیونجیننننن بیاید بریم
هانا و هیونجین: الان میایم
هانا: من میرم سریع لباس بپوش
هیونجین: باشه
هانا میره پایین
هانا: سونگ هو چقد خوشتیپ شدی تو دخترا ندزدنت
سونگ هو: خواهرم خودت رو نگاه، هیشکی نمیدونه دختری الان ببین دخترا چجوری بهت میچسبن کسی نگه هانا دختره بعد میبنیم چی میشه؟(باخنده)
کوک: راس میگه هیچکی نگه هانا دختره تا ببینیم چی میشه
هیونجین: بریم دیگه،(داشتیم میرفتیم سمت در که هیونحین گف) یونا لباست یکم باز نیس
یونا: نه خیلی هم خوبه
هانا: ولی عجب دافی شدی
شوگا: بچه هااا زودباشین دیگه
جین: بدوئین
هانا: گمشین بریم
بعد رفتیم سوار ماشینامون شدیم چون خیلی سریع میروندم 40 دقیقه ای رسیدم موندم بعد چند دقیقه بچه هاهم اومدن رفتیم داخل
۲۸.۵k
۱۹ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.