پارت ۵ جیمین💜
ا/ت
هرشب وضغمون همین بود تازه لباس شب بازتر هم بهم میداد و من نمیتونستم بهش بگم نه کار هر شبم گریه بود و دلتنگی واسه جیمینا
چند روز بعد
هر روز بیشتر با لباس باز بهم دست میزد چند شب هست همش گیر نیده یگه چرا لباس میپوشی؟
صبح پاشدم رفتم حموم وقتی برگشتم خودمو تو اینه دیدم اون پایین کی لوازم ارایش برام خریده بود اون میخواست خوبی کنه ولی من نمیتونستم تحمل کنم ولی با اون لوازم ارایش کردم واقعا خوشگل شده بودم رفتم گوشیم ور داشتم رفتم تو پیج جیمین دیدم پست جدید گذاشته با خبرش شوکه شدم نوشته بود خیلی دلتنگ یکی هستم و عکس گذاشته بود که یک جایی هست و یکی تو عکس هست شبیه جکه ترسیدم جک بلایی سرش بیاره
هرشب وضغمون همین بود تازه لباس شب بازتر هم بهم میداد و من نمیتونستم بهش بگم نه کار هر شبم گریه بود و دلتنگی واسه جیمینا
چند روز بعد
هر روز بیشتر با لباس باز بهم دست میزد چند شب هست همش گیر نیده یگه چرا لباس میپوشی؟
صبح پاشدم رفتم حموم وقتی برگشتم خودمو تو اینه دیدم اون پایین کی لوازم ارایش برام خریده بود اون میخواست خوبی کنه ولی من نمیتونستم تحمل کنم ولی با اون لوازم ارایش کردم واقعا خوشگل شده بودم رفتم گوشیم ور داشتم رفتم تو پیج جیمین دیدم پست جدید گذاشته با خبرش شوکه شدم نوشته بود خیلی دلتنگ یکی هستم و عکس گذاشته بود که یک جایی هست و یکی تو عکس هست شبیه جکه ترسیدم جک بلایی سرش بیاره
۵.۵k
۱۳ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.