فیک : پدر قاتل پارت ۸
فیک : پدر قاتل پارت ۸
ج م : دیگه داشت گریه هاش تموم میشد تا منو دید ترسید و بعد داشت میرفت دستشو گرفتم و نشوندمش روی پله ها و و دلیل گریشو پرسیدم و همچیو بهم گفت معلوم بود میخواست با یکی درد و دل کنه چون منو نمیشناخت حتی اسمم نمیدونست بدوت هیچ سوالی همچیو بهم گفت با هم دوست شدیم چند ماه بعد تصمیم گرفتم بهش پیشنهاد بدم چند باری سعی کردم ولی نشد تا مجبور شدم جلوی جمعیت توی ورزشگاه بهش اعتراف کردم و اونم اعتراف کرد که منو دوست داره بس با هم رفتیم تو رابطه
ات: جونکوک میدونست نقطه ضعفم ترک شدنه پس بهم قول داد تا هیچ وقت ترکم نکنه زمان های خوبی رو پیش هم سپری کردیم
پ ت: الان دیگه سینگله خوبه میتونم تا جایی که دلم میخواد عاشقش باشمو نگاه کنم
ات : هر چی بهش زنگ میزنم جواب نمیده پیام میدم جواب نمیده نگران نبودم چون بهم قول داده بود چون ورزشکاره حتما گوششو خاموش کرده چند روز گذشت خبری ازش نشد
فکر کنم دوباره ترک شدم ........
ج م : دیگه داشت گریه هاش تموم میشد تا منو دید ترسید و بعد داشت میرفت دستشو گرفتم و نشوندمش روی پله ها و و دلیل گریشو پرسیدم و همچیو بهم گفت معلوم بود میخواست با یکی درد و دل کنه چون منو نمیشناخت حتی اسمم نمیدونست بدوت هیچ سوالی همچیو بهم گفت با هم دوست شدیم چند ماه بعد تصمیم گرفتم بهش پیشنهاد بدم چند باری سعی کردم ولی نشد تا مجبور شدم جلوی جمعیت توی ورزشگاه بهش اعتراف کردم و اونم اعتراف کرد که منو دوست داره بس با هم رفتیم تو رابطه
ات: جونکوک میدونست نقطه ضعفم ترک شدنه پس بهم قول داد تا هیچ وقت ترکم نکنه زمان های خوبی رو پیش هم سپری کردیم
پ ت: الان دیگه سینگله خوبه میتونم تا جایی که دلم میخواد عاشقش باشمو نگاه کنم
ات : هر چی بهش زنگ میزنم جواب نمیده پیام میدم جواب نمیده نگران نبودم چون بهم قول داده بود چون ورزشکاره حتما گوششو خاموش کرده چند روز گذشت خبری ازش نشد
فکر کنم دوباره ترک شدم ........
۱۴۳
۱۷ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.