گس لایتر/ادامه پارت47
از زبان جونگکوک:
تازه از پیش بورام برگشته بودم به شرکت...با ایل دونگ مشغول بررسی گزارشات سودآوری شرکت توی ماه اخیر بودیم...که تلفنم زنگ خورد...
بایول بود...
برداشتم:
-الو
بایول: جونگکوکا...
یه خبر برات دارم
-چی؟
آبا میخواد باهات صحبت کنه...
یه دفعه با هیجان زیاد صحبت کرد:
میخواد تو رو بفرسته تا با اون شرکت توی واشنگتن دی سی مذاکره کنی!!!
-پس...
پس باید با پدرت در این مورد حرف بزنم
بایول: درسته...
گفت بهت بگم امشب بریم خونه پیشش
-باشه...
حتما میام
تازه از پیش بورام برگشته بودم به شرکت...با ایل دونگ مشغول بررسی گزارشات سودآوری شرکت توی ماه اخیر بودیم...که تلفنم زنگ خورد...
بایول بود...
برداشتم:
-الو
بایول: جونگکوکا...
یه خبر برات دارم
-چی؟
آبا میخواد باهات صحبت کنه...
یه دفعه با هیجان زیاد صحبت کرد:
میخواد تو رو بفرسته تا با اون شرکت توی واشنگتن دی سی مذاکره کنی!!!
-پس...
پس باید با پدرت در این مورد حرف بزنم
بایول: درسته...
گفت بهت بگم امشب بریم خونه پیشش
-باشه...
حتما میام
۲۰.۷k
۲۸ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.