دو پارتی
وقتی توی خوابگاه
Ot7
با دیدن منیجر توی اتاق نگاهش رنگ تعجب گرفت پس خیلی آروم نزدیک رفت تا ببینه چیکار میکنه
وقتی اشک روی صورت سوزان و لبخند کثیف منیجر رو دید داد بلندی کشید که همه بیدار شدن وقتی اعضا به اتاق سوزان رسیدن نامجون رو دیدن که روی منیجر خوابیده بود و سوزان هم داشت با ترس بهشون نگاه میکرد
خببب اونا احمق نبودن مس فهمیدن که قصر منیجر جی بوده پس شوگا آروم به سمت سوزان رفت و اونو به اتاق خودش برد و بقیه اعضا هم سعی در جدا کردن نامجون داشت
جین:باشه نامی ولش کن کشتیش
نامجون:این حرومزاده (ساری)اصلا لیاقت زنده موندن رو نداره از اعتماد من و شنا سواستفاده کرد تا خواسته ها و نیاز های خودش رو برآورده کنه اونم از طریق یه دختر ۲۳ ساله تازه وقتی دختر حالش خوب نیست و بیماره
جین:باشه ماهم میدونیم چیکار کرده بیت کنار زنگ میزنیم پلیس
۳۰ دقیقه بعد
همه اعضا خیلی آروم روی مبل نشسته بودن و سوزان خواب بود
اون منیجر به پلیس تحویل داده شده بود و احتمالا از کمپانی اخراج میشد ولی اگر اینجوری نمیشد قطعا اعضا اونو میکشتن
همه خیلی آروم دور همه نشسته بودن و هیچکس حرفی نمیزد (سوزان توی اتاق شوگا خوابه)
نامجون مدام به این فکر میکرد که اگر اون لحطه به خونه نمیرسید چی میشد یا اگر توجهی نمیکرد و روی مبل میخوابید یا اگر منیجر زودتر میومد
پس خیلی آروم پوفی کشید و اومد بره که جیهوپ گفت
جیهوپ:عذاب وجدان نداشته باش نامی الان حالش خوبه و پشکلی هم نداره مس خیلی راحت و آروم برو بخواب ما هممون الان نیاز داریم
و نامجون با یه لبخند اونجارو ترک کرد
تمامم
خببب روزای اول مدرسه چطوره
من دیروز تولدم بود و البته که میتونستم پارت بزارم ولی روز اول مدرسه اصلا حسش نبود
پس نزاشتم واقعا معذرت میخوام که کم فعالیت میکنم ولی ایده دیگه ندارم و اینکه میبینم شماها هم منو حمایت نمیکنین حالمو بد میکنه
پس فعلا اینو بپذیرین
Ot7
با دیدن منیجر توی اتاق نگاهش رنگ تعجب گرفت پس خیلی آروم نزدیک رفت تا ببینه چیکار میکنه
وقتی اشک روی صورت سوزان و لبخند کثیف منیجر رو دید داد بلندی کشید که همه بیدار شدن وقتی اعضا به اتاق سوزان رسیدن نامجون رو دیدن که روی منیجر خوابیده بود و سوزان هم داشت با ترس بهشون نگاه میکرد
خببب اونا احمق نبودن مس فهمیدن که قصر منیجر جی بوده پس شوگا آروم به سمت سوزان رفت و اونو به اتاق خودش برد و بقیه اعضا هم سعی در جدا کردن نامجون داشت
جین:باشه نامی ولش کن کشتیش
نامجون:این حرومزاده (ساری)اصلا لیاقت زنده موندن رو نداره از اعتماد من و شنا سواستفاده کرد تا خواسته ها و نیاز های خودش رو برآورده کنه اونم از طریق یه دختر ۲۳ ساله تازه وقتی دختر حالش خوب نیست و بیماره
جین:باشه ماهم میدونیم چیکار کرده بیت کنار زنگ میزنیم پلیس
۳۰ دقیقه بعد
همه اعضا خیلی آروم روی مبل نشسته بودن و سوزان خواب بود
اون منیجر به پلیس تحویل داده شده بود و احتمالا از کمپانی اخراج میشد ولی اگر اینجوری نمیشد قطعا اعضا اونو میکشتن
همه خیلی آروم دور همه نشسته بودن و هیچکس حرفی نمیزد (سوزان توی اتاق شوگا خوابه)
نامجون مدام به این فکر میکرد که اگر اون لحطه به خونه نمیرسید چی میشد یا اگر توجهی نمیکرد و روی مبل میخوابید یا اگر منیجر زودتر میومد
پس خیلی آروم پوفی کشید و اومد بره که جیهوپ گفت
جیهوپ:عذاب وجدان نداشته باش نامی الان حالش خوبه و پشکلی هم نداره مس خیلی راحت و آروم برو بخواب ما هممون الان نیاز داریم
و نامجون با یه لبخند اونجارو ترک کرد
تمامم
خببب روزای اول مدرسه چطوره
من دیروز تولدم بود و البته که میتونستم پارت بزارم ولی روز اول مدرسه اصلا حسش نبود
پس نزاشتم واقعا معذرت میخوام که کم فعالیت میکنم ولی ایده دیگه ندارم و اینکه میبینم شماها هم منو حمایت نمیکنین حالمو بد میکنه
پس فعلا اینو بپذیرین
۱.۸k
۰۲ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.